روز دفاع از علم

دکتر بابک زمانی، نورولوژیست

روزنامه شرق، ۱۴۰۰/۷/۴

 

چهارم مهرماه سال گذشته نزدیک به ۵۰ انجمن علمی پزشکی در دو نامه به وزیر بهداشت و رئیس سازمان نظام پزشکی نسبت به جریان تقویت طب سنتی به‌صورت تأسیس سازمان مستقل سنتی، تلفیق آن در خانه‌های بهداشت و صدور دستورالعمل طب سنتی در مقابله با کرونا از طرف وزارت بهداشت هشدار دادند و ضرورت تذکر اخلاقی سازمان نظام پزشکی به پزشکان شاغل در این‌گونه امور و مسئولان مسامحه‌کار را گوشزد و درخواست اقدام مناسب کردند. این یک فعالیت مدنی و مداخله قانونی گروه درخور توجهی از پزشکان در ایفای وظایف اجتماعی‌شان در مسئله بسیار مهمی بود که ابعاد و نتایج آن تنها در نظرگاه ایشان آشکار می‌شد. انجمن‌های علمی که منتخب مستقیم پزشکان در تخصص‌های مختلف هستند، مواضعی در دفاع از بنیان‌های دانش اتخاذ کردند، به اطلاع دولتی‌ها رساندند و در معرض دید عرصه عمومی قرار دادند. فرصتی ایجاد شد که مسئولان بتوانند نبض جامعه را از طریق نظرات نخبگان بسنجند و عرصه عمومی بتواند راه مداخله خود را در اموری که تخصصی است ولی به سلامت تک‌تک افراد ربط دارد، بیابد. متأسفانه در سال گذشته نه مسئولان به نظرات علمی انجمن‌های پزشکان وقعی نهادند و نه درخواستی عمومی بر این مبنا در میان مردم و نخبگان عرصه عمومی شکل گرفت و در نهایت آنچه شد از آنچه فکر می‌کردیم بارها و بارها بدتر بود. راستی هدف جامعه پزشکی و مجامع و رسانه‌هایش از این اقدام چه بود؟ آیا همان‌طور که بسیاری از فعالان طب سنتی ادعا می‌کنند، نوعی تعصب حرفه‌ای با یا بدون توجه به بازار و عرصه رقابت، عامل این حساسیت بود یا دلایل دیگری وجود داشت؟ باید گفت جامعه پزشکی در مقابله با این‌گونه اقدامات بیش از هر چیز نگران عقلانیت و شیوه نگرش عقلانی به مسائل پزشکی است و نه چیز دیگری. پرداختن گروهی از مردم و حتی پزشکان به کاری که مقبولیت چندانی در میان مردم ندارد و نخواهد داشت، پزشکان را نمی‌آزارد اما برنامه‌ریزی دولتی برای کاری که هیچ‌گونه مبنای علمی ندارد، نشانه تساهل و تسامح عجیب نهادهای دولتی و برنامه‌ریز در برابر معیارهای علمی است؛ آن‌هم در حالی‌ که قوانین جاری کشور و سازمان نظام پزشکی هم در حدود و ثغور علم و شبه‌علم سخت‌گیر هستند و نیز پزشکان را از اشتغال، مدیریت و برنامه‌ریزی برای کارهایی خارج از عرف دانش بین‌المللی منع می‌کنند. دولتی که به این آسانی چنین روش‌هایی را می‌پذیرد و دستورالعمل صادر می‌کند قطعا در برابر سایر شئون هم که باید مبنایی علمی داشته باشند، همین‌قدر بی‌مبالات رفتار خواهد کرد. این است علت اصلی نگرانی جامعه پزشکی! پزشکان و جوامع ایشان قصور و تأخیر در تهیه واکسن و مقابله با کرونا (که باید بر اساس معیارهای علمی پزشکی و اپیدمیولوژیک سامان داده می‌شد) را مستقیما با همین دیدگاه غیرعلمی مرتبط می‌دانند؛ به ‌بیان‌ دیگر وقتی جوامع پزشکی در چهارم مهر سال گذشته دو بیانیه معروف را صادر کردند، دقیقا از آنچه در ماه‌های بعد در مقابله با کرونا رخ داد، می‌هراسیدند. رویکردی که در صورت عدم باور به مبانی دانش، در هر بحران دیگری در آینده امکان بروز خواهد داشت. باید پذیرفت که راه مقابله با بحران‌های اجتماعی و طبیعی تنها و تنها اتکا بر دانش روز است و فقط متولیانی قابل‌اعتمادند که تا عمق وجود خود اعتماد و باور به دانش را نشان داده باشند؛ آن‌هم در شرایطی که نهادهای تحت مسئولیتشان قدرت چندانی ندارند و جزئیات علایق و سلایق بالاترین مقام دستگاه به‌سرعت بر همه‌ چیز سایه می‌اندازد و کارشناسی‌ها هم در آن جهت انجام می‌شوند. بی‌توجهی مطلق به نظرات منسجم ده‌ها انجمن علمی که بستر فعالیت هزاران پزشک‌اند و اکثریت شاغلان کادر درمان را تشکیل می‌دهند و اعلام رسمی مواضعی کاملا مغایر با این درخواست از سوی بالاترین مسئولان سلامت کشور و انتخاب مسئولیتی متعلق به آن اقلیت بسیار اندک که دو بیانیه علیه نظراتشان صادر شده بود، غیر قابل درک است. بی‌توجهی به متخصصانی که راهی برای بیان ایدئال‌هایشان نمی‌یابند، نه‌تنها سیستم سلامت را دچار اشکالات جدی می‌کند، بلکه سرخوردگی می‌آورد و دفاتر مهاجرت به کانادا و سایر کشورها را رونق بیشتری می‌بخشد. راستی بدون اتکا به برنامه‌ها و نظرات علمی جامعه پزشکی که رشته‌هایی همچون پزشکی اجتماعی، اپیدمیولوژی، پزشکی قانونی، آموزش پزشکی و نظایر آن را هم شامل می‌شود (تنها صحبت قرص و آمپول نمی‌کنند) چگونه می‌توان سیستم سلامت را به سرانجام رساند؟ چگونه می‌توان به این باور رسید که اداره و برنامه‌ریزی سیستم سلامت هم بخشی از دانش پزشکی است و به همان میزان یک جراحی یا یک نسخه‌نویسی به مسئولیت و پاسخ‌گویی نیاز دارد و سازمان نظام پزشکی همان‌طور که تخلفات درمانی پزشکان را رسیدگی می‌کند به این‌گونه تخلفات هم باید رسیدگی کند.


Share