دکتر مهدی بنی اسدی، روانپزشک، مشهد
[این مقاله با عنوان «بیماران گوگلر» (Googler Patients) در شماره ۲۴۷ مجله موفقیت منتشر شده است.]
از زمانی که دکتر هایگ، ارتوپد، که یکی از بیمارانش را به علت سؤالات مکرر به همکار دیگرش سپرد تا درمانش را ادامه دهد و او را از شر این بیمار مشقتبار رها کند، اصطلاح «بیماران گوگلر» مطرح شد. خانم سوزان، جهت درمان پسر سه سالهاش به دکتر هایگ مراجعه میکرد. دکتر او را فردی گستاخ، فضول، خام و خیلی مجهز مینامید که با هیولای کوچکش به او مراجعه میکند. خانم سوزان عادت داشت قبل از رفتن به دکتر، اطلاعاتی راجع به بیماری فرزندش از گوگل جستجو کند و سؤالات زیادی را از پزشک معالجش بپرسد. خانم سوزان عادت داشت از دکتر راهنمایی بیشتری طلب کند و یا در سیر درمان و انتخاب روشهای درمانی مداخله کند.
امروزه افراد به دنیایی از اطلاعات دسترسی دارند و با نوشتن کلمه مورد نظر در قسمت جستجوی گوگل و یا هر سایت جستجوگر دیگری میتوانند به اطلاعات زیادی دست یابند. آنان میتوانند اطلاعات زیادی راجع به پزشکان مختلف و توانایی آنها و نوع کارشان به دست آورند و یا با نظرات سایر افرادی که به آن بیماری مبتلا هستند آشنا شوند. البته در مورد صحت و سقم این اطلاعات، نظرات مختلفی وجود دارد و از آنجا که گاهی آن اطلاعات توسط افرادی که تخصص کافی نداشتهاند نگارش شده، استناد به آن میتواند به ضرر افراد باشد. مثلاً فردی پس از جستجو راجع به بیماریاش، متوجه میشود که احتمال مرگ ناشی از این بیماری پنجاه درصد است و با شنیدن این خبر در شوک بزرگی فرو میرود، در حالی که در واقع عوامل مختلفی در سیر و ادامه بیماری دخیل است و بیماران در این زمینه با همدیگر متفاوتاند.
از دیدگاه اخلاق پزشکی، تمامی بیماران حق دارند راجع به بیماریشان بدانند، با سیر بیماری آشنا شوند، درمانهای مختلف را بشناسند، با عوارض ناشی از درمانهای دارویی آشنا شوند و با توجه به اطلاعاتی که به آنان داده میشود قدرت انتخاب داشته باشند. این اطلاعات محرمانه است و نزد پزشک نگهداری میشود. در ویزیتهای مختلف سؤالاتی که توسط بیمار مطرح میشود باعث میگردد درمانگر با نظرات و نگرانیهای او آشنا شود و این به ادامه درمان کمک بیشتری خواهد کرد.
در حوزه روانپزشکی بیشتر به این مسایل پرداخته شده است. گفتگو با بیماران و بیان پرسشها و پاسخها در ایجاد یک رابطه مفید بین درمانگر و بیمار کمک کننده است. گوش دادن به بیمار و پاسخ دادن به نگرانیهایش از اصول اولیه ارتباط با بیمار میباشد. در این زمینه از دیرباز نظرات مختلفی ارایه شده است که کاملترین آن، ایجاد رابطه درمانی با بیمار و مشارکت دادن او در درمان و مداخلات درمانی است. اطلاعات توسط درمانگر به طور صادقانه با بیمار در میان گذاشته میشود، به سؤالات بیمار پاسخ داده شده و از او حمایت¬های لازم صورت میگیرد و در رفع مشکلاتش کمک میشود.
البته مداخلات بیش از حد بیمار در فرایند درمان نیز میتواند آسیبرسان باشد. این افراد بیش از حد درگیر جزییات بیماری خود میشوند و اطلاعات زیادی کسب میکنند، ولی قدرت انتخاب یک روش درمانی را ندارند. این بیماران به طور مرتب از پزشکی به پزشک دیگر میروند، درمانگران مختلفی را تجربه میکنند و داروهای مختلفی را نیز به طور ناقص مصرف میکنند. آنان هیچوقت دوره درمان و مراجعه به یک درمانگر را تا پایان دوره درمان ادامه نمیدهند چون با یک روش درمانی جدید و یا پیشنهاد درمانگر جدیدی روبهرو هستند. این بیماران در بند اطلاعات و جزییات میشوند تا بتوانند از آن به درستی استفاده کنند. تشخیصهای مختلفی برای این دسته از بیماران مطرح است که شایعترین آن «اختلال شخصیت وسواسی- جبری» است. در این اختلال افراد اشتغال ذهنی با جزییات، اصول، فهرستها و برنامههای مختلف دارند، به گونهای که نکته اساسی فعالیت گم میشود. این بیماران گاهی آنقدر درگیر موارد جزیی مسایل میشوند که مورد اصلی را فراموش میکنند.
آقای دکتر فیاضی موردی از این اختلال را اینچنین بیان میکرد: «بیماری داشتم که با تشخیص اختلال وسواسی- جبری تحت درمان بود و پدرش مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. پس از شروع درمان، پدر بیمار راجع به ادامه درمان و انواع مختلف روشهای درمانی پیشنهادات تازهای مطرح میکرد. یک روز پدر بیمار گفت که میخواهد پسرش را برای ادامه درمان پیش یک رمال و جادوگر ببرد. در یک میهمانی شنیده بود که رمالی ادعا کرده میتواند بیماری وسواس را درمان کند. من از ایشان خواستم مطلب را بیاورد که معلوم شد از یک سایت تبلیغاتی غیر تخصصی گرفته شده است. توضیحات لازم را به پدرش دادم و به نگرانیهایش توجه کرده و به سؤالاتش پاسخ دادم. پدر بیمار متقاعد شد که درمان فرزندش را ادامه دهد. هم اکنون یک سال است که بیمار تحت درمان است و پیشرفت خوبی نیز در درمان به دست آمده است.»
ایجاد یک رابطه درمانی یکی از مواردی است که میتواند بسیاری از نگرانیهای بیماران را کم کند و آنان را با مشکلی که گریبانگیرش هستند آشنا سازد. البته مطالعه در مورد یک بیماری، به فرد کمک میکند تا آشنایی بیشتری با مسایل داشته باشد و با کسانی که این مشکلات را دارند گفتگو کرده و احساس بهتری پیدا کند. با این حال، نیاز به مشورت با متخصص مربوطه و اصلاح باورهای غلط یا روشهای درمانی نامناسب، ضروری به نظر میرسد.