دکتر میترا حکیم شوشتری، فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
[برگرفته از هفتهنامه سلامت، ۱۳۹۴/۱۲/۱۵]
در بعضی از خانوادهها وقتی ابتلای کودک به اختلال اوتیسم تشخیص داده میشود، با مشکلات مهمی از سوی خانواده روبهرو میشویم. مورد اول انکار واقعیت است. بعضی از خانوادهها در مراحل اولیه نمیتوانند با واقعیت کنار بیایند و با جملاتی مثل: «داییاش هم همینطور بود»، «بزرگ که شد بهتر میشه.» یا «کمکم زبان باز میکنه.» به خود دلداری میدهند. مشکلی که انکار ایجاد میکند، تأخیر در کاردرمانی و از دست دادن زمان طلایی است. مورد بعدی ناامیدی برای درمان است. عدهای از همان ابتدا فکر میکنند درمان تأثیری ندارد و کودک را به مراکز درمانی ارجاع نمیدهند. گاهی هم بهدلیل پرهزینه و طولانی بودن روند درمان از ادامه آن منصرف میشوند. مشکل دیگر اختلالی است که در سلامت روانی خانواده ایجاد میکند. مثلاً خواهر و برادرهای کودک مبتلا به اوتیسم از نسبت داشتن با او خجالت میکشند. همچنین توجه والدین بیشتر روی چنین کودکانی معطوف است که این کار نیز باعث اختلافهایی با کودکان دیگر میشود.
نکته مهم این است که هرچه زودتر اختلال اوتیسم تشخیص داده شود، آموزشها زودتر آغاز میشود، شدت اختلال در آینده کمتر خواهد شد و هزینه و وقت کمتری هم صرف میشود. گاهی اوقات اوتیسم از سنین بسیار پایین قابلتشخیص است. کودکان باید از حول و حوش سه ماهگی آواسازی داشته باشند. کودکان مبتلا به اوتیسم ممکن است این آواسازی را نداشته باشند. این کودکان تماس چشمی ندارند، صدا درنمیآورند، لبخند نمیزنند، بایبای نمیکنند، اگر به آنها بگوییم، میرویم دَدَر سراغ کفششان نمیروند و… . آنها کارهای ساده و ابتدایی را که نشاندهنده درک و شناخت از محیط است، انجام نمیدهند. اگر اوتیسم قبل از یک سالگی تشخیص داده شود آموزشها زودتر آغاز خواهد شد و این خیلی مؤثر است. مادران در این موارد باید خیلی دقت کنند. کودک باید برای کاردرمانی و گفتاردرمانی آماده شود. حتی اگر تشخیص اوتیسم درست نباشد و کودک کاردرمانی شود، آسیبی به او نمیرسد، ولی برعکس اگر صبر کنیم تا مطمئن شویم که آیا واقعاً کودک به اوتیسم مبتلاست و تشخیص مثبت شود، خیلی فرصتها را از دست دادهایم. کودکان از مهارتهای اولیهای مانند صدا درآوردن از دهان، کلمهسازیهای ابتدایی و … شروع میکنند. وقتی این آمادگی از سنین پایین شروع نمیشود، یاد دادن آن مشکلتر خواهد شد و ساعات درمان توانبخشی فشردهتر. یعنی کودک باید هر روز سه ساعت در این مراکز تحت آموزش مربی قرار گیرد. هزینه آن نیز بالاست و تقریباً خانواده باید ماهانه یک میلیون تومان هزینه کند. خیلی خوب است که سازمانهای شناخته شده که در بین مردم نامآشنا هستند، با حمایت مالی خود به این خانوادهها کمک کنند.
یکی دیگر از درمانهای مهم، یکپارچگی حسی است. چنین کودکانی درد را به اندازه کافی حس نمیکنند. برای برگرداندن حس درد، ماساژهای خاصی وجود دارد که کمک میکند کودک محرکهای اطراف را درک کند. این تمرینها رفتارهای کلیشهای را هم کمتر میکنند. روش دیگری به نام آبآ هم وجود دارد که کمک میکند کودک نسبت به محرکهای مختلف شرطی شده و یادگیری تسریع شود. بخش مهم دیگر گفتاردرمانی است که بعد از کاردرمانی آغاز میشود. گفتاردرمانی مهارت کلامی را در محیطهای مختلف بالا میبرد. مجموعه این درمانها بسیاری از مهارتها را به کودک برمیگرداند.