دکتر عاطفه قنبری جلفایی، روانپزشک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران (۱۳۹۴/۱/۲۹)
[یادداشتی از هفتهنامه زندگی مثبت با عنوان «ناخنهایی برای جویدن»]
عادتهایی مانند جویدن ناخن یا کندن پوست لب یا مکیدن ناخن یا شکستن انگشتان جزو عادتهای اضطرابی دستهبندی میشود. به این معنا که هم به صورت عادت میتوان به آن نگاه کرد و هم بهعنوان واکنشی که در بیشتر مواقع در حالت اضطراب بروز میکند. بهطور کلی تشخیص اینکه این کارها و حرکات براساس عادت انجام میشود یا از روی اضطراب است، چندان قابل افتراق نیست اما بهطور کلی در بیشتر مواقع این عادات در حالات اضطرابی آغاز میشوند و بعد از مدتی به شکل عادت درمیآیند. به این ترتیب فردی که هنگام ورود به جلسه دچار استرس میشود یا کودکی که موقع درس جواب دادن مدام ناخنش را میجود حالا در حال تماشای تلویزیون یا هنگامی که مشغول مطالعه است و هیچ اضطرابی هم ندارد، مدام ناخنهایش را میجود یا پوست لبهایش را میکند و…
عادتهای اضطرابی در همه گروههای سنی و اجتماعی وجود دارد، اما بهطور مثال بهویژه درباره جویدن ناخن که از جمله موارد شایع عادات اضطرابی محسوب میشود بهطور معمول از سه سالگی شروع میشود. بهطور میانگین یکچهارم کودکان پیشدبستانی، یکسوم کودکان دبستانی و نیمی از نوجوانان برای مدتی که میتواند حتی طولانی باشد دچار مشکل ناخنجویدن میشوند اما بهتر است بدانید این اختلال مختص کودکان نیست و بسیاری از نوجوانان و جوانان هم با این مسأله درگیر هستند. شیوع جویدن ناخن در نوجوانان ۴۴ درصد و در جوانان ۲۰ تا ۳۰ درصد است. جالب توجه است که ۵ درصد از افراد بزرگسال نیز به این عادت مبتلا هستند.
معمولا علت بروز عادت اضطرابی در کودکان اضطراب است؛ یعنی این کار در اثر فشار و استرسی که به کودک آمده شروع میشود. در واقع کودک مضطرب با این کار میخواهد اضطرابش را تخلیه کند اما بعد از گذر از دوره استرسزا این حرکت با او میماند و بعد از آن به عادت تبدیل میشود.
بهطور معمول نمیتوان طبقهبندی خاصی برای این رفتارها در نظر گرفت اما رفتارهای نوروتیک یا همان عادات اضطرابی اشکال مختلفی دارند و شیوعشان متوسط است. برخی انگشتشان را میشکنند، برخی دیگر پوست لبهایشان را میکنند، عدهای هم ناخن میجوند و برخی هم انگشتشان را میمکند. البته بعضی عادات نیز وجود دارند که شدیدتر و جدیتر از عادات اضطرابی هستند و جزو طیف اختلالات کنترل تکانه و وسواس قرار میگیرند؛ مثل کندن موی سر یا ابرو یا مژه به صورتی که آشکارا باعث کاهش موی این مناطق شود یا اشتغال ذهنی زیاد با جوشها و سایر بیماریهای پوستی و دستکاری بیش از اندازه آنها بهطوری که منجر به آسیب پوست شود. همانطور که گفته شد معمولاً این موارد در کودکی به وجود میآید و بعد از مدتی از بین میرود؛ اما نکته اینجاست که برخی از آنها تا بزرگسالیها هم ادامه پیدا میکند. این موضوع را هم باید به خاطر داشت که برخی عادات نوروتیک در بزرگسالی تازه ظهور و بروز میکنند، هرچند معمولاً شروع آن در کودکی است.
روش تشخیصی برای پیدا کردن این عادت معمولاً پرسش از بیمار است. با سؤال از بیمار در این زمینه که این عادتها در زمان اضطراب به وجود میآید یا در سایر مواقع هم وجود دارد، میتوان گام بعدی را در تشخیص درست برداشت. اگر فرد فقط در زمان اضطراب این عادت را بروز دهد باید دیگر نشانههای اضطرابی، وسواسی و خلقی مثل افسردگی نیز در کنار آن بررسی شود. نکته مهم اینجاست که تمام این عادتهای اضطرابی در زمان اضطراب تشدید میشوند، اما اگر در تمام مدت چنین عادتی با فرد همراه است فقط باید به چشم عادت به آن نگاه کرد و میتواند با توجه به میل و اراده فرد ترک شود.
درمان عادات اضطرابی بسیار به همکاری فرد وابسته است و بهتر است بدانیم درمان در کودکی با بزرگسالی متفاوت است. در کودکی نیز با توجه به سن ممکن است درمانها با هم تفاوت داشته باشد. بهعنوان مثال در مورد ناخن جویدن گفته میشود که نباید به کودک توجه منفی نشان داد؛ یعنی اگر به کودک بگویید که «ناخنت را نجو!» او این رفتار را بیشتر تکرار خواهد کرد چون کودکان توجه را چه منفی و چه مثبت دوست دارند. خانواده باید نسبت به این موضوع رفتار خنثی داشته باشد. اگر سن کودک بیشتر باشد باید در او ایجاد انگیزه کرد. مثلاً میتوان به کودک گفت: «چه دستهای قشنگی داری، چه کارهایی میتوانی با دستت انجام بدهی؟». یا حتی با دیدن ناخنی که جویده نشده میتوان گفت: «ببین این ناخن چقدر قشنگتر از بقیه است. دوست داری بقیه ناخنهایت هم به این قشنگی باشند؟»
اگر دست کودک مدام مشغول باشد و مثلاً توپهای پشمالو دستش بدهیم یا در مواقعی که زیاد این کار را انجام میدهد بازیهایی مانند نخ بازی را با او انجام دهیم که هر دو دستش را مشغول کند تا حدود زیادی از پیشرفت عادت و در اصل مزمن شدن آن جلوگیری کردهایم. حتی میتوان راههای دیگری مانند استفاده از دستکش، قرار دادن دستها زیر پاها هنگام نشستن روی صندلی، به کار بردن لاکهای تلخ و حتی چسب زدن را هم جزو راهکارها در نظر گرفت، اما درمان بزرگسالان آموزش رفتاری است. یعنی وقتی این حس میخواهد سراغشان بیاید باید حواسشان را پرت کنند، دستشان را مشغول کنند و مواردی از این قبیل. هر چه طول مدت این عادت بیشتر باشد ترک آن هم سختتر است ولی غیرممکن نیست. با همت و تمرین میتوان این عادت را ترک کرد.
این عادتها اغلب به بدن آسیب میرسانند. مثلاً فردی که مدام لبش را میکند، پوست لب را حساس میکند طوری که ممکن است مدام خونریزی کند. یا فردی که همیشه در حال جویدن ناخن است اگر به صورت شدید این کار را انجام دهد موجب بدشکل شدن ناخنها و انگشتان، عفونتهای ناخن و تغییر شکل دندانها میشود. همچنین ممکن است انتقاد بقیه از اینگونه رفتارها باعث کاهش اعتماد بهنفس فرد مبتلا شود.
ماهیت و مکانیسم تیک عصبی با عادتهای اضطرابی متفاوت است و این عادتها اغلب جزو بیماریها محسوب نمیشوند. اگر فرد فقط ناخن میجود یا لبش را میکند و به اصطلاح تکعلامتی است نمیتوان آن را بیماری دانست؛ اما اگر همراه با ناخن جویدن، بهعنوان مثال اضطراب اجتماعی داشته باشد و از تجربه محیط جدید میترسد اهمیت بیشتری پیدا میکند و به همین دلیل باید همراه با آن دیگر علایم بیماریهای روانی را نیز بررسی کرد. بنابراین عادت اضطرابی به تنهایی اختلال روانپزشکی نیست در حالی که تیک خودش یک اختلال روانپزشکی است. باید به خاطر داشت که اگر ریشه عادت، اضطراب است اول باید اضطراب درمان شود که میتواند دارویی یا غیردارویی باشد، اما اگر عادت است و فرد در ترک آن موفق نبوده باید آن را پذیرفت و کاری نکرد که اعتماد بهنفس فرد با وجود این رفتار کاهش یابد.