درس‌هایی که از حادثه سقوط هواپیما می‌توان گرفت

Saberiدکتر محمد باقر صابری زفرقندی، روانپزشک، دانشیار دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان، دانشگاه علوم پزشکی ایران

برگرفته از سایت ایسنا؛ ۱۳۹۴/۰۱/۰۹

با عرض تسلیت به جامعه رسانه‌ای کشور به دلیل جان باختن دو خبرنگار، درس‌هایی که از حادثه سقوط یا به عبارتی اسقاط هواپیما می‌توان گرفت چیست ؟

۱- خبر کوتاه و گویا است؛ سقوط هواپیمای مسافربری در فرانسه عمدی بوده است. حاصل این عمد که ناشی از جهل همه ما و از جمله متصدیان و دست اندرکاران شرکت ذی‌ربط نسبت به بیماری‌های روان‌پزشکی است، مرگ ده‌ها نفر است.

۲- غفلت از بهداشت روان و در اولویت نبودن ارتقای سلامت روان جامعه، سالانه هزینه‌های گزافی را به نظام بهداشتی کشورها تحمیل می‌کند. چه بسیاری از حوادث و سوانح که عامل انسانی در آن دخیل بوده و ریشه آن عدم تعادل روحی و روانی بوده است.

۳- عموم مردم فارغ از سطح تحصیلات و رشته تخصصی، موقعیت اجتماعی و اقتصادی گمان می‌برند فردی که تعادل روحی و روانی ندارد، الزاما باید رفتارهای غیرمعمول از خود بروز دهد و انگشت نمای خاص و عام باشد یا اینکه در مکان‌هایی به نام دارالمجانین در غل و زنجیر باشد؛ …

درصد بالایی از جمعیت عمومی یعنی حدود یک چهارم جمعیت عمومی از یکی از اختلالات روان‌پزشکی که عموماً نیز قابل درمان می‌باشند، رنج می‌برند، اما در ظاهر زندگی عادی داشته و البته کمتر نیز مورد توجه قرار می‌گیرند. این افراد حتی در بین خانواده و اقوام و خویشان و همکاران نیز نه به عنوان فردی که نیاز به مداخله و مراقبت پزشکی دارد، بلکه به عنوان فردی که مؤدب به آداب اخلاقی و اجتماعی نیست به انواع انگ‌ها و برچسب‌ها مزین و از جامعه و خانواده طرد می‌شوند.

۴- حادثه اسقاط هواپیما یا موارد مشابه دیگر می‌تواند در هر کشوری رخ دهد و شاید اثبات این ادعای کارشناسان حوزه سلامت روان را کمی آسان‌تر کرده باشد تا بار دیگر یادآور شویم که بیشترین بار بیماری‌ها مربوط به اختلالات روان‌پزشکی است. فریاد بزنیم که هان ای مسؤولین محترم، توجه به مقوله بهداشت روان یک اولویت تمار عیار در کشور است. این واقعه غم بار هشداری است تا بپذیریم که می‌تواند یک خلبان، راننده، مدیر، سیاستمدار، پزشک و هر قشری از آحاد جامعه مبتلا یا دچار اشکال در تعادل روحی و روانی شود.

چاره کار در این است که امکان تشخیص به موقع و مراقبت‌های لازم برای اختلالات روانی فراهم و سهل‌الوصول باشد و مناصب دولتی و اجتماعی و اقتصادی و شغلی افراد نباید عامل رودربایستی و یا انکار بیماری شود. برخلاف بیماری‌های جسمی، خطر اینگونه بیماران نیز در همین است که نه خود به بیماری‌شان واقفند و نه اطرافیان. نتیجه آن می‌شود که بسته به جایگاه و مسؤولیتی که دارند ممکن است جوامع یا افراد دیگری را ناخواسته به کام مرگ و نابودی برند. از دیگر سوی، چه بسیارند افراد موفق و فرهیخته‌ای که با کمک کارشناسان بهداشت روان بیماری خود را تحت کنترل درآورده‌اند و اجازه نداده‌اند که بیماری‌شان مانع خدمات شایان و عملکرد موفق روزانه‌شان شود.

۵- حسب آنچه در رسانه‌ها نقل می‌شود، خلبان اقدام به خودکشی کرده است. فارغ از صحت و سقم اطلاعات ارایه شده، یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که از میان بیماری‌های روان‌پزشکی، اختلال افسردگی و اختلال دوقطبی به همراه اختلات اضطرابی درصد بالایی از ناتوانی‌های روانی را به خود اختصاص می‌دهند. افکار خودکشی و در نهایت اقدام به آن در افراد افسرده از مواردی است که به صورت اضطراری باید به آن پرداخته شود. از طرفی بسیاری از تنش‌های خانوادگی، دعوای زوجین و اقدام برای جدایی می‌تواند ناشی از اختلال دو قطبی باشد که متأسفانه و خصوصاً در مراحل خفیف تا متوسط به درستی شناخته نمی‌شوند. نتیجه اینکه از هم پاشیدگی زندگی فردی و خانوادگی و در نهایت توسل به خوددرمانی و سقوط در دام اعتیاد کمترین آثار و عواقب عدم توجه به سلامت روانی جامعه، نبودن امکانات کافی، در دسترس و ارزان خدمات درمانی و مراقبتی روان‌پزشکی در هر جامعه‌ای است.

۶- در دنیای وانفسای امروز که هر روز در گوشه و کنار جهان شاهد جنگ و ویرانگری هستیم باید بپذیریم که خشونت، دستور به جنگ و کشتن و ویرانگری از ذهن‌ها و روان‌های ناسالم ریشه می‌گیرد. دعوت به صلح، اجتناب از نزاع و خونریزی‌، نوع دوستی و رعایت و حفظ شأن نه تنها انسان‌ها بلکه سایر موجودات و محیط زیست و تلاش برای تکمیل مکارم اخلاقی جامعه شیوه انبیاء و اولیای دین و افراد و حاکمانی است که از نعمت سلامت روح و روان برخوردارند. کشور ما نیز به تبعیت از سیره معصومین (ع) می‌تواند الگویی از رأفت، گذشت، زدودن دل‌ها از کینه و نفرت، دعوت به صلح و گفت‌وگو در داخل و در سطح جهانی باشد.


Share

پاسخ دهید