گزارش یک هذیان!

اثری از «Jean Metzinger»

دکتر علیرضا چگینی، روانپزشک (۱۳۹۴/۸/۱۵)

«چند هفته است نخوابیده‌ام.» این را گفت، سرش را با دو دست محکم گرفت، به جلو خم شد و سکوت کرد. نامه‌ای با خود داشت. «همکار محترم… خانم… کاندیدای جراحی زیبایی… جهت ارزیابی روانی قبل از عمل…»

اوایل اهمیتی نمی‌داد. می‌گفت بعضی شبها که بی‌خواب می‌شدم روز بعد با چرت‌های کوتاه، جبران می‌کردم. البته یک‌بار هم تصادف کرده بود که خوشبختانه به خیر گذشت. ولی کم‌کم بی‌دقتی در انجام کارها صدای رییس را هم درآورده بود. چندبار مجبور شد مرخصی بگیرد، ولی دیگر چوب‌خطش پر شده بود. یک روز صبح که باز هم با تأخیر به محل کار رسید نامه‌ای دریافت کرد: «خانم… با توجه به… اخراج…» پاهایش سست شده بود. صدای کوبش قلبش را می‌شنید. عرق کرده بود. احساس می‌کرد مثل روحی است که از بدنش جدا شده و خودش را نظاره می‌کند. می‌گفت نگران مسایل مالی نبودم و همسرم شغل و درآمد خوبی داشت. ولی احساس بی‌کفایتی و بی‌هویتی بعد از اخراج، اعتماد به نفسم را گرفت.

حالا گوشی همسرش را هم چک می‌کرد. تماس‌ها، پیام‌ها و… . می‌گفت دیگر با زنگ‌زدن‌های گاه و بی‌گاه به محل کارش، نگرانیم برطرف نمی‌شد. حتی چندبار همسرش را تا محل کار تعقیب کرده بود. پنج قرص دو میلی‌گرمی خواب‌آور هم جواب نمی‌داد. از چند هفته پیش به پیشنهاد یکی از دوستانش شروع کرد به مصرف خودسرانه دارو. اوایل با یک میلی‌گرم چند ساعتی می‌خوابید، ولی کم‌کم نسبت به اثرات دارو تحمل پیدا کرده بود و هربار برای جبران، میزانش را بالا برده بود. می‌گفت «چندبار تصمیم به قطع دارو گرفتم ولی هربار دچار تهوع و استفراغ، سرگیجه، تپش قلب و… می‌شدم.»

«دیگر هر روز جر و بحث داشتیم و فحاشی و پرخاشگری. همسرم کلافه شده بود. یک‌بار با اصرار او بالاخره قبول کردم که پیش مشاور برویم. رفتیم. موقتاً آرام شدم یا بهتر بگویم خودم را به‌زور آرام نگه می‌داشتم، ولی این آرامش نمایشی یک هفته هم دوام نیاورد. داشتم منفجر می‌شدم. همه‌چیز از نو شروع شد مثل قبل.»

تهمت‌ها ادامه داشت و هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. می‌گفت «از شدت ناراحتی می‌خواستم خودکشی کنم ولی جرأتش را نداشتم. دخترم هم مانع بزرگی بود. تصویر او را که مجسم می‌کردم این افکار ضعیف می‌شد و منصرف می‌شدم. با این حال، یک‌بار بعد از مشاجره لفظی با همسرم به آشپزخانه رفتم و دستم را با چاقو بریدم. بریدگی سطحی بود و با چند بخیه و پانسمان در اورژانس خونریزی بند آمد.» راست می‌گفت؛ اثر بریدگی بر روی دستش در معاینه معلوم بود. می‌گفت «گاهی فکر می‌کنم یک راه بیشتر نمانده، یا خودم را بکشم یا همسرم را.» پرسیدم هنوز هم این افکار وجود دارد؟ گفت «بله.» پرسیدم حتی همین حالا که اینجا نشسته‌اید؟ «بله.» تا به حال اقدامی هم برای عملی کردنش انجام داده‌اید؟ «نه.» این را گفت و دوباره به نقطه‌ای خیره شد. اشک در چشمانش حلقه زد.

در مصاحبه معلوم شد که در دوره‌هایی اصلاً نمی‌خوابیده و به هر قیمتی بیدار می‌مانده است. چه موقع؟ زمانی که عادت ماهیانه بود. چرا؟ با تشدید سوءظن به همسرش و افزایش نگرانی از احتمال رابطه پنهانی با دخترشان. می‌گفت «با این فکر احساس می‌کردم که بندبند وجودم در حال متلاشی‌شدن است.» این اواخر تقریباً همیشه سعی می‌کرد بین آنها فاصله ایجاد کند. بی‌خوابی‌های گاه‌گاهی اولیه، حالا دیگر جای خود را کم‌کم به بی‌خوابی ناشی از افسردگیِ اضافه‌شده به هذیان داده بود.

«دیگر جواب نمی‌داد.» لوازم آرایشی را می‌گفت. «صورتم شده بود مثل یک ماسک؛ بی‌جان و بی‌روح، چروک. با چشم‌های گودافتاده و هاله‌ای سیاه. از خودم بدم می‌آمد. با تمام خستگی و بی‌حوصلگی هرروزه، باید این یکی را تغییر می‌دادم؛ به هر قیمتی که شده. به دوستم زنگ زدم. تازه جراحی کرده بود و همه‌جوره راضی بود. شماره دکتر را از او گرفتم و… .»

حالا اینجا بود. در این اتاق، درست روبه‌روی من. او همان روز در بخش روان‌پزشکی بستری شد. جواب آزمایشات نرمال بود. آزمایش خون، آزمایش مواد، عکس‌برداری از مغز، نوار مغزی و…؛ همه چیز نرمال بود.

شرح حال فوق، نمونه‌ای از مشکلات بیمارانی است با تشخیص اختلال هذیانی، از نوع حسادت.

اختلال هذیانی چیست؟

هذیان، باور و عقیده‌ای است ثابت، استوار و غیرواقعی که با منطق قابل اثبات نیست و در عین حال غیر قابل انطباق با فرهنگ فرد است. برای هذیان تقسیم‌بندی‌های مختلفی ارائه شده است؛ به طور مثال انواع اولیه و ثانویه. در تقسیم‌بندی دیگری هذیان را به انواع هذیان‌های پارانویید، هذیان‌های مالکیت فکر و سایر انواع دسته‌بندی کرده‌اند. اما مقصود ما در این گفتار هذیان‌هایی است که در طبقه‌بندی اختلالی به نام «اختلال هذیانی» قرار می‌گیرند. اختلال هذیانی تشخیصی است نادر، ولی بسیار مهم. بیماران چون عقیده محکمی به افکار خود دارند به روان‌پزشک مراجعه نمی‌کنند و معمولاً توسط خانواده، کارفرما، مرجع قضایی یا انتظامی و یا سایر پزشکان به روان‌پزشک ارجاع داده می‌شوند. سن شروع بیماری بسیار متغیر است و می‌تواند در طیفی از ۱۸ سالگی تا بالای ۹۰ سالگی باشد. ولی شایع‌ترین سن شروع به‌طور متوسط، حول و حوش ۴۰ سالگی است. این بیماری تا حدی در زنان شایع‌تر است. تظاهرات بالینی آن متفاوت است و بر این اساس به انواع ذیل تقسیم‌بندی می‌شود. در هر مورد توضیح کوتاهی آورده شده است.

۱- هذیان گزند و آسیب:

در این هذیان، فرد فکر می‌کند دیگران در مورد او یا خانواده‌اش در حال توطئه‌چینی یا پاپوش درست کردن هستند، تعقیبش می‌کنند، سرش کلاه می‌گذارند، به دست دیگران مسموم شده است و یا به وی دارو خورانده‌اند. از جمله تظاهرات این نوع می‌‌توان به تحریک‌پذیری، خشم، تهاجم، پرخاشگری و حتی در مواردی به قتل هم اشاره کرد. این بیماران به دلیل اشتغال ذهنی با آزاردهندگان خیالی و بدبینی به دیگران، ممکن است به طور مکرر گرفتار مسایل قانونی و قضایی شوند.

۲- هذیان مورد عشق کسی واقع شدن:

این هذیان در زنان شایع‌تر است. شروعی حاد دارد و به تدریج مزمن می‌شود. بیمار علاقه و اشتیاقی هذیانی به فردی پیدا می‌کند و فکر می‌کند فرد دیگری که از نظر اجتماعی و شغلی موقعیتی بالاتر از او دارد عاشقش است. بیمار حرف‌ها و کارهای فرد مورد نظر را بر پایه این فکر هذیانی، در زمینه عشق او به خودش تفسیر می‌کند. گاهی این افراد ممکن است به تعقیب‌گرانی مزاحم تبدیل شوند که عشاق خیالی خود را به اجبار وارد یک رابطه ناخواسته با صحبت‌های تلفنی، نامه، نامه الکترونیکی، یا نوشتن حروف بر روی دیوار کنند. در مواردی ممکن است سر راه فرد مورد نظر در مکان‌های عمومی ظاهر شوند و حتی منجر به قتل او یا کسانی که مانع این ارتباط می‌شوند گردند. تعقیب‌گران مزاحم اکثراً مرد هستند.

۳- هذیان جسمی:

شروع بیماری می‌تواند به صورت ناگهانی و یا تدریجی باشد. مثلاً نگرانی هذیانی از این‌که بدنش مورد هجوم انگل‌ها قرار گرفته است و می‌گوید حرکات حشره‌ای را در زیر پوست خود احساس می‌کند (در صورت وجود توهم هم‌زمان، احساس این حرکت وجود دارد و فقط محدود به وجود افکار نیست) و ممکن است برای یافتن و خارج کردن آن حشره آسیب شدیدی به پوست خود وارد کند. یا ممکن است در مورد فرم و شکل بدن خود مشغولیت ذهنی پیدا کند که از حد معمول بیشتر است و یا نگرانی هذیانی در این مورد داشته باشد که بدنش بوی بدی می‌دهد. این بیماران معمولاً در ابتدا به متخصصان پوست و داخلی و جراحان زیبایی مراجعه می‌کنند و از طریق آنها به روان‌پزشکان ارجاع می‌شوند.

۴- هذیان خودبزرگ‌بینی:

معمولاً در زمینه شیدایی (مانیا) و یا اختلالات روان‌پریشی (سایکوتیک) دیگر اتفاق می‌افتد. بروز آن به تنهایی نادر است. بیمار معتقد است توانایی، استعداد، قدرت و دانش بی‌نظیر و کشف‌نشده‌ای دارد و یا مدعی ارتباطی ویژه با خدا، فردی ربانی و یا مشهور می‌باشد.

۵- هذیان حسادت:

حسادت می‌تواند در طیفی از شرایط نرمال، پاتولوژیک و یا هذیانی قرار گیرد. ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی تا حدی می‌تواند در تعیین مرز هنجار و ناهنجار اهمیت داشته باشد. به طور مثال، می‌توان خرده‌فرهنگی را در نظر گفت که در آن حتی یک گفت‌وگوی معمولی شغلی بین دو شخص در یک اتاق مشترک، خیانت تلقی گردد. شایع‌ترین نوع هذیان حسادت، باور هذیانی به خیانت همسر است که به آن «سوءظن زناشویی» هم گفته می‌شود. اصطلاح «سندرم اُتللو» که در کارهای شکسپیر به آن اشاره شده است نیز حسادت بیمارگونه‌ای است ناشی از دل‌نگرانی‌های مرتبط با همین موضوع.

شدت این هذیان که در مردان شیوع بیشتری دارد، گاهی به قدری است که تنها بعد از جدایی، طلاق و یا مرگ همسر کاهش می‌یابد. حسادت، هیجانی است قدرتمند و بالقوه خطرناک، که می‌تواند منجر به خشونت شدید گردد، به طوری که پیامد آن خودکشی و یا قتل باشد. مورد اخیر جنبه‌های قضایی و قانونی این اختلال را برجسته می‌کند. البته بیماران یاد شده، بیشتر به آزارهای جسمی و کلامی بسنده می‌کنند تا قتل. در هر صورت لزوم حفظ ایمنی و محافظت از فردی که مورد حسادت واقع می‌شود بسیار مهم و حیاتی است.

۶- هذیان مختلط:

مواردی که بیمار به طور هم‌زمان بیش از یک مورد از انواع اختلالات هذیانی را دارد.

۷- سایر هذیان‌ها:

سندرم‌های مختلفی قابل ذکر است. مثلاً سندرم «نیست‌انگاری» (کوتارد) به معنای هذیانی که در آن فرد باور دارد که تمام یا بخشی از ثروت، دارایی، مقام و یا اعضای بدنش را از دست داده و معتقد است که دنیا بعد از او به نابودی و فنا کشیده خواهد شد. این مورد می‌تواند در زمینه افسردگی شدید و یا اسکیزوفرنیا رخ دهد. یک نوع دیگر، «هذیان بینادگردیسی» است که درآن بیمار معتقد است افرادی از آشنایان هر زمان که اراده کنند می‌توانند به فرد دیگری تبدیل شوند. در «سندرم فرگولی» بیمار تصور می‌کند فردی از خانواده یا بستگان و یا دوستان و آشنایان به فرد دیگری تغییر قیافه داده است. مثلاً می‌گوید «این فردی که آن‌جا ایستاده و روپوش سفید پوشیده، پرستار و یا دکتر نیست. او برادرم است که برای جاسوسی از من خود را به این شکل درآورده است.» مورد دیگر «سندرم کاپگراس» است که بیمار معتقد است اعضای خانواده و یا بستگان، افرادی فریبکار یا شیطان هستند و به این دلیل ممکن است خشونت شدیدی از خود بر علیه آنها نشان دهد. مثلاً بیماری به پدرش که در کنارش نشسته بود اشاره می‌کرد و می‌گفت «این پدر واقعی من نیست. او شیطان است که خودش را به شکل پدرم درآورده است.»

سبب‌شناسی اختلالات هذیانی

این اختلالات به طور کلی هنوز هم علت شناخته شده و دقیقی ندارند و می‌توانند در زمینه سایر بیماری‌های روان‌پزشکی هم اتفاق بیفتند. بیماری‌های طبی غیرروان‌پزشکی و همچنین مصرف مواد و الکل می‌توانند منجر به هذیان شوند. این تنوع علل، گویای این مطلب است که عوامل و یا مسیرهای عصبی ناشناخته‌ای در مغز انسان وجود دارد که می‌تواند باعث هذیان گردد. همان‌طور که ساخت میکروسکوپ و به دنبال آن میکروسکوپ الکترونی، ناشناخته‌هایی را مشخص کردند که منجر به کشف علت بسیاری از بیماری‌ها و به دنبال آن شناخت درمان آنها شدند، پیشرفت تکنولوژی در این زمینه هم راهگشا خواهد بود. یکی از مواد شناخته‌شده فعلی در این زمینه، «دوپامین» است که افزایش آن در برخی از مناطق مغز و یا عدم تعادل میزان آن با سایر مواد شیمیایی در مغز، می‌تواند باعث توهم و هذیان گردد. گاهی شخص به دنبال مشکلات اعصاب محیطی یا مرکزی، احساس می‌کند که تحت تعقیب است؛ مثلاً صدای قدم‌هایی را می‌شنود در حالی که کسی در حال قدم زدن نیست (توهم شنوایی). تکرار این مورد، می‌تواند به تدریج باعث این اعتقاد گردد که واقعاً تعقیب می‌شود. از جمله سایر علل بروز هذیان، می‌توان به محرومیت‌های حسی کم‌شنوایی و کم‌بینایی به هر دلیلی که رخ داده باشد اشاره کرد. همچنین فراموشی و اختلال حافظه در افراد مسن، در شرایطی می‌تواند به هذیان منجر شود. مثلاً فرد چون به یاد نمی‌آورد که وسایلش را کجا گذاشته است، به اطرافیان سوءظن پیدا می‌کند. بیماری که در اثر مصرف مواد، تصور می‌کرد ماشین‌هایی که بوق یا چراغ می‌زنند مأموران پلیس هستند که او را تعقیب می‌کنند، به این علت با سرعت زیاد در بزرگراه رانندگی می‌کرد تا فرار کند و بعد از دستگیری، خود را بهترین راننده کشور می‌دانست. بدیهی است که او در آن شرایط، هیچ بینشی در مورد مشکل خود ندارد و قضاوتش شدیداً مختل است و بنابراین نباید با او بحث منطقی کرد یا از او انتظار جواب منطقی داشت.

در توضیح علت هذیان، در مواردی نظرات روان‌پویشی، شناختی و تجربی هم ذکر شده است. از سوی دیگر، فضای جامعه‌ای که درآن بی‌اعتمادی و دروغ نهادینه شود ممکن است زمینه‌ای برای بروز بیشتر اختلالات هذیانی فراهم آورد که این اهمیت توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی را در هر جامعه‌ای بیش از پیش نمایان می‌سازد.

درمان اختلالات هذیانی

اگرچه برای درمان مواردی که علت طبی غیر روان‌پزشکی دارند، درمان اولیه، درمان اختلال طبی زمینه‌ای است، در همین موارد نیز بر اساس قضاوت بالینی، در صورت لزوم داروهای روان‌پزشکی در کنار درمان‌های دیگر به صورت کوتاه‌مدت و یا بلندمدت، تا رسیدن به بهبودی کامل مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در مواردی که اختلال در زمینه مصرف مواد ایجاد شده است، علاوه بر قطع ماده مصرفی، اکثراً نیاز به مصرف داروهای روانپزشکی، چه کوتاه‌مدت و چه بلندمدت، وجود دارد. اگر بروز هذیان ناشی از موارد ذکر شده فوق نباشد، هذیان موجود در واقع یک اختلال روان‌پزشکی مجزاست و یا بخشی از یک اختلال روانپزشکی دیگر تلقی می‌شود.

وجود هم‌زمان افسردگی، می‌تواند پیش‌آگهی اختلالات هذیانی را بدتر کند. پس درمان اختلالات روانپزشکی همراه نیز بسیار مهم است. در کنار درمان‌های دارویی، می‌توان از انواع درمان‌های غیردارویی هم استفاده کرد. نکته مهم ایجاد ارتباط درمانی مناسب با بیمار و همدلی با احساس درونی وی است. با این حال، هذیان بیمار نباید توسط درمانگر تأیید یا تکذیب شود، بلکه باید با مدیریت شرایط، «اتحاد درمانی» با بیمار حفظ شود و توسعه یابد.

جمع‌بندی

شناخت هرچه سریع‌تر این بیماری از آسیب‌های جدی احتمالی به فرد و دیگران جلوگیری می‌کند. البته مسایل اجتماعی و فرهنگی نیز در جریان تشخیص این اختلال نباید مورد غفلت قرار گیرد. یکی از راه‌های شناسایی به موقع اختلال، افزایش سطح آگاهی عمومی در این مورد است، تا از قضاوت زودرس ونسنجیده در مورد افراد بیمار قبل از بررسی‌های تخصصی، جلوگیری شود. به یاد داشته باشیم که هر یک از ما و نیز نزدیکترین عزیزان و بستگانمان، به هر دلیلی ممکن است به این بیماری‌ها دچار شویم و قاعدتاً به عنوان بیمار، انتظاری که از دیگران می‌توانیم داشته باشیم، حمایتی همه‌جانبه است.


Share

پاسخ دهید