دکتر میترا حکیم شوشتری، فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
[برگرفته از هفته نامه سلامت، با عنوان «سندرم اعتیاد به کار، ۱۳۹۵/۳/۱]
نمیدانم واژه «اعتیاد به کار» به گوشتان خورده یا نه؟ این اعتیاد نیاز به توجه دارد زیرا این نوع اعتیاد به سختی توسط افراد بهعنوان یک مشکل پذیرفته میشود. به همین علت این پدیده کمتر از حد واقعی تخمین زده میشود. حتی این اختلال از طرف فرد مبتلا بهعنوان یک شوخی تلقی میشود اما همسران این افراد از آن بهعنوان یک مشکل اجتماعی یاد میکنند. بچهها و اعضای خانواده این افراد آسیب میبینند و جدی نگرفتن اختلال میتواند آثار منفی بر کار و زندگی فرد بگذارد.
همین هفته گذشته بود که جدی نگرفتن این نوع اعتیاد، توانست ریشه خانوادهای را بخشکاند و طلاقی دیگر رقم بخورد. داستانش تلخ اما شنیدنی است؛ در کلینیک، خانوادهای را دیدم که بهطور توافقی تصمیم به طلاق گرفته بودند و میخواستند مشاوره بگیرند تا به قول خودمان بچه آسیبی نبیند. بگذریم از اینکه این نگرش سادهلوحانه است که فکر کنید کودک بعد از طلاق آسیب نخواهد دید زیرا شما بدون جدال از هم جدا شدهاید.
من از آنها پرسیدم «فکر نمیکنید کودکتان با این اتفاق بدون سروصدا دچار گیجی و ابهام شود؟ او قطعاً نمیتواند آن را هضم کند.» مادر کودک گفت: «این بچه پدرش را نمیشناسه چون ایشان با کارشون ازدواج کردن و هیچ وقتی برای ما نمیگذاشت. پسرم همیشه میگه کاش به جای این همه اسباببازی بابایی داشتم که بهم اهمیت میداد. وقتی بچهها با لذت از بازی با پدرشون حرف میزنن و از من میپرسن که بابای تو طرفدار چه تیمی است، روم نمیشه که بگم من بابا رو نمیبینم که بخوام با اون بازی کنم یا اصلا در مورد فوتبال صحبت کنم.» وقتی با خود کودک صحبت کردم، احساس ناامنی و ترس شدیدی از از دست دادن پدر داشت و فکر میکرد خونه نموندن پدر به این خاطره که اون بچه بد و زیادهخواهیه. اون گفت یک بار اتفاقی شنیدم که مامانم پای تلفن میگفت حداقل دو شب در هفته زودتر بیا خونه تا پسرمون تو رو ببینه و به تو خو بگیره و بابام در جواب گفت اگر زیاد اذیتم کنی، شبها هم میمونم شرکت. اما پدر در مورد نیاز زیاد به کار کردن شبانهروزی اینطوری توضیح داد که: «وقتی سرکار نیستم، احساس میکنم که دارم وقت و زندگیمون رو هدر میدم. من در کارم فرد موفقی هستم و فکر میکنم من مرد کارم نه زندگی. حاضرم اضافهکاری به جای همه بمانم اما خونه نرم و گرفتار رفت و آمدهای دست و پاگیر و پوچ و وقتکشیهای احمقانه نشم.» صحبتهای این پدر شاید مصداق نهچندان اندکی در جامعه داشته باشد؛ خانوادههایی که آسایش را فدای آرامش میکنند و با ضربالمثل دوری و دوستی، حضوری سایهوار در خانه دارند. اگرچه مثال ما در مورد یک پدر بود اما اعتیاد به کار خاص مردان نیست.
در این فرصت بیشتر به بررسی این معضل نهچندان غیرشایع میپردازیم. بد نیست خود را محک بزنیم. البته افراط در کار و اعتیاد به آن با پرکار بودن کاملاً متفاوت است. شما پرکار هستید یا معتاد به کار؟
تفاوتهای پرکاری و اعتیاد به کار
۱- افراد پرکار از انجام کار لذت میبرند و در عین حال در دسترس خانواده خود نیز هستند، اما افراد معتاد به کار، در حقیقت با کار زیاد خود را از احساسات و روابط ناخوشایند دور میکنند و پرداختن به کار را از هر نوع ارتباطی مهمتر میدانند.
۲- افراد پرکار میتوانند در مواقع ضروری کار را به تعویق بیندازند و به موقعیت پیش رو توجه کنند، اما برای افراد معتاد به کار این اقدام غیرممکن است.
۳- افراد معتاد به کار از جلسات کاری غیرمترقبه استقبال میکنند و با هیجان از آن لذت میبرند، اما افراد پرکار اولویتبندی دارند.
۴- افراد معتاد به کار علاقهای به اوقات فراغت ندارند و این اوقات را نیز با کار (به اشکال مختلف) پر میکنند. آنها روابط انسانی در محیط کار را به ارتباطات بین فردی در سایر محیطها ترجیح میدهند. آنها در مرزگذاری بین کار و زندگی دچار مشکل هستند و غالباً از خستگی مزمن و اضطراب زیاد رنج میبرند، در حالی که افراد پرکار در محیطهای دیگر کفایت و کارایی لازم را دارند و نقش خود را فقط در شغلشان خلاصه نمیکنند.
نتایج یک بررسی در نروژ نشان میدهد ۳/۸ درصد افراد اعتیاد به کار دارند و اعتیاد به کار به جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تأهل ارتباطی ندارد.
برای افراد معتاد به کار استراحت معنا ندارد. زندگی این افراد از حالت تعادل خارج میشود. آنها در حال استراحت نیز به موضوعی در مورد کار فکر میکنند.
چرا و چگونه از این اعتیاد رها شویم؟
اعتیاد به کار میتواند خطرناک باشد. اگرچه فرد کار خود را به اتمام میرساند، اما در خطر تخریب روابط با همسر و فرزندان، ابتلا به فرسودگی و مرگ زودرس است. اگر فرد مبتلا مایل است زندگی لذتبخشتر و معنیدارتری را تجربه کند میتواند به نکات زیر توجه کند:
۱- ارزشهای خود را تغییر دهید تا کار مهمترین رکن زندگی شما نباشد. شما قادر نخواهید بود به کار اضافی «نه» بگویید مگر اینکه اولویتهای خود را تغییر دهید. در بسیاری از موارد شما منتظر روزی هستید که با دسترنج کار فراوان کنار خانواده از زندگی لذت ببرید اما ممکن است آن روز هرگز فرا نرسد. آیا به احتمال بروز بیماریهای مختلفی که با استرس شغلی در رابطهاند، فکر میکنید؟ شما با کار فراوان خود را از لذتهای ساده زندگی محروم میکنید. اگرچه افراد مبتلا به اعتیاد به کار غالبا ادعا دارند که از کار خود بسیار لذت میبرند، اما با کار زیاده از حد از آرامش ذهنی دور میشوند.
۲- آیا تا به حال فکر کردهاید ارزش ثروتی که فرصت استفاده از آن را ندارید، چه میزان است؟ و این ثروت را با چه بهایی به دست میآورید؟
۳- از خود در مورد تأثیر انجام کارتان سؤال کنید، مثلاً چند نفر منتظر اتمام فوری این کار هستند و چند نفر از انجام سریع این کار سود میبرند؟
۴- برای تعداد کارهایی که میپذیرید، سقف و محدودیت تعیین کنید. قبل از شروع کار جدید کار قبلی را به پایان برسانید.
۵- برای میزان ساعات کاری محدودیت تعریف کنید. اگر با رایانه کار میکنید در روزهای تعطیل سراغ آن نروید.
۶- در مورد تاریخ تحویل کار انعطافپذیر باشید.
خوب است بدانیم در زیربنای این اختلال تحریفات شناختی وجود دارد که به درمان رفتاری نیاز دارد. بهطور مثال فردی مبتلا میگفت: «من تنها فردی در بخش کاری خودم هستم که میتوانم این کار را درست انجام بدهم.» یعنی سپردن کارها به یک نفر دیگر برای این افراد بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است. فرد دیگری میگفت: «اگر من این کار را به موقع انجام ندهم، فاجعه و آبروریزی بزرگی خواهد بود.»
از کجا بفهمیم به کار معتاد شدهایم؟
برای بررسی اینکه این اختلال در ما وجود دارد یا نه، میتوانیم به سؤالات زیر توجه کنیم؛ اگر حداقل ۴ علامت از علایم زیر را داشته باشیم (یعنی به ۴ سؤال از ۷ سؤال زیر پاسخ «اغلب» یا «همیشه» بدهیم)، بهتر است به مداخلهای برای تغییر این زمینه فکر کنیم. این پرسشها از «مقیاس اعتیاد به کار برگن» است:
✓ مدام فکر میکنید چگونه میتوانید زمان بیشتری را برای کار اختصاص بدهید؛
✓ بیشتر از آنچه که با خود قرار گذاشتهاید، کار میکنید؛
✓ برای کاهش احساس گناه، اضطراب، درماندگی یا افسردگی کار میکنید؛
✓ دیگران از شما میخواهند کار را کنار بگذارید اما شما توجه نمیکنید؛
✓ اگر از کار منع شوید، دچار استرس میشوید؛
✓ شما سرگرمی، فعالیت اوقات فراغت یا ورزش را به خاطر کار به تعویق میاندازید؛
✓ شما آنقدر کار میکنید که آثار منفی بر سلامتتان گذاشته است.
توصیههای تکمیلی برای ترک اعتیاد به کار
۱- درمانگران شناختی به این افراد آموزش میدهند تا افکار نادرست خود را به چالش بکشند. این افراد باید بیامورند به جای کلمه «باید» از «سعی میکنم» استفاده کنند.
۲- به کار بردن خودگوییهای منطقیتر و واقعبینانهتر به این افراد کمک میکند تا در عمل برای خود محدودیتهایی قایل شوند و خودآگاهی را در آنها افزایش میدهد.
۳- شرکت در گروهدرمانی نیز میتواند به تعدیل شیوه زندگی این افراد کمک کند. مصاحبه انگیزشی از جمله کارهایی است که آمادگی فرد را برای تغییر میسنجد و به او در آگاهی از مشکل کمک میکند.
۴- مانند هر اعتیادی، این نوع اعتیاد هم به سختی توسط افراد مبتلا به عنوان یک مشکل پذیرفته میشود. به همین علت به این پدیده کمتر از حد واقعی بها داده میشود. جدی نگرفتن و درمان نکردن این اختلال میتواند آثار منفی بر کار و زندگی فرد بگذارد.