اسکیزوفرنیا از نظر لغوی به معنی «روانگسیختگی» است و در پزشکی به نوعی از بیماریهای روان اطلاق میشود. زمان شروع این بیماری معمولاً دوران نوجوانی یا جوانی است ولی در هر سنی ممکن است آغاز شود. با شروع بیماری، طیف گستردهای از علایم نمایان میشود که تبعات آن در تفکر، رفتار و کارکرد فرد تا مدتها باقی میماند. این علایم را میتوان در دستههای زیر قرار داد:
الف- هذیان: فرد دچار باوری کاملاً مستحکم ولی غیر منطقی میشود. این باور او با فرهنگی که در آن رشد یافته منطبق نیست و با هیچ دلیل و منطقی تغییر نمیکند. مثال: اعتقاد به این که اطرافیان دسیسهای برای از بین بردن او کردهاند؛ خائن دانستن همسر در عین وفاداری او؛ باور به این که رسالت بزرگی برای هدایت جهانیان بر دوش او گذاشته شده است؛ مطمئن بودن از این که دوربینی برای کنترل رفتار او در اتاقش کار گذاشتهاند؛ معتقد بودن به آن که دیگران هر چه به فکر او خطور میکند را میفهمند.
ب- توهم: فرد صدای کسی را به وضوح میشنود؛ دقیقاً مانند آن که صدای دیگران را با گوش خود و از اطراف میشنود. در واقع او این صداها را از درون ذهن خود درک نمیکند و این نوعی خیالبافی نیست؛ به واقع میشنود. به این حالت «توهم شنوایی یا شنیداری» میگویند. فردی صدای یکی از دوستانش را اغلب میشنید که به او توهین یا امر و نهی میکرد. فرد دیگری معمولاً متوجه صدای پدر و مادرش میشد که دارند در مورد رفتار او با هم صحبت میکنند. توهم همچنین میتواند از نوع «بینایی یا دیداری»، «بویایی»، «لمسی» و «چشایی» باشد.
پ- تکلم نابسامان: برخی از عباراتی که به کار میبرد خارج از موضوع است یا در موارد شدید ممکن است سخنانش کاملاً بیربط به نظر برسد.
ت- رفتارهای نابسامان: فرد رفتارهایی بیهدف از خود نشان میدهد. مثال: وسایل زندگی را دور میریزد؛ خود را به مدتی طولانی در وضعیتی ناراحت قرار میدهد، مثلاً در گوشهای از اتاق در یک حالت خاص میایستد و به نقطهای خیره میشود؛ غذایی که باید بخورد را روی زمین پخش میکند.
ث- علایم منفی: حالتهایی مانند گوشهنشینی، کمحرفی، بدون ایده و نظر بودن، خیره شدن، و اراده نداشتن اصطلاحاً علایم منفی این بیماری نامیده میشود.
فرد مبتلا ممکن است برخی از علایم بالا را داشته باشد و البته طی درمان، این علایم کاهش مییابد یا از بین میرود. خوشبختانه با وجود داروهایی که اصطلاحاً «آنتیسایکوتیک» نامیده میشود در بسیاری از موارد در صورت همکاری فرد برای درمان مستمر، بهبودی قابل ملاحظهای به دست میآید. رواندرمانیها، خانوادهدرمانی و درمانهای توانبخشی (مانند کاردرمانی) نیز در کنار درمان دارویی کمککنندهاند. الکتروشوک (ECT) هم در دورههای حاد بیماری ممکن است به کار رود.
هرچند به ویژه در مواردی که فرد تن به درمان نمیدهد، ممکن است با بیماری شدیدی مواجه شویم، فرد مبتلا به اسکیزوفرنیا پس از درمان گاهی به قدری بهبودی مییابد که دیگر تشخیص بیماری برای کسانی که او را پیش از این ندیدهاند دشوار میشود. مشاهده خلاقیتهایی که برخی از این افراد در حین بیماری خود یا پس از دوره حاد آن از خود نشان دادهاند نیز جالب توجه است. نمونهای از آن را میتوانید در کارهای برایان چارنلی در اینجا ببینید.