حسن مرندی قصر، روانپزشکی ادیب بود با دانشی گسترده در زمینههای گوناگون به ویژه ادبیات، تاریخ تمدن و روانشناسی اجتماعی. هوشمندی، حضور ذهن، علاقه به کار جمعی، سعۀ صدر، بیتوجهی به نام و شهرت و دید آمیخته به طنز نسبت به زندگی و آنچه پیرامونش میگذشت از ویژگیهایش بود. ویژگیهایی که اسباب دوستیها را فراهم میکرد.
او در تهران چشم بر دنیا گشود در اول اردیبهشت ۱۳۰۹. پدرش کریم از اهالی مرند در کار تجارت با قفقاز به آن سو رفت و آمد داشت و کالاهایی را با کاروان به آنجا میبرد و کالاهایی میآورد و موفق بود. در یکی از همین سفرها در قصرشیرین شناسنامه گرفت (طبق قانون از سال ۱۳۰۴ داشتن شناسامه لازم شمرده شد). چون اهل مرند بود مرندی نام گرفت و پسوند قصر به سبب صدور شناسامه در این شهر به مرندی اضافه شد. حسن تنها فرزند این پدر بود. گلرخ خانم مادر او اهل تهران بود و چهار فرزند دیگر داشت که پدرشان زود درگذشته بود. همه با هم زندگی میکردند، پدر خانواده بیشتر در سفر بود و مادر با لیاقت خانواده را اداره میکرد.
حسن شاگرد دبستان شریعت بود و ده سال داشت که پدر در یکی از سفرها بیمار شد و پس از چند ماهی در تهران درگذشت. پس از درگذشت پدر تنگی در خانواده پدید آمد. حسن علاقهمند شد در تعطیلات تابستان در چاپخانه کار کند. کاری که شغل یکی از برادرانش هم بود. شاید همین چند تابستان کار در چاپخانه و آشنایی با نویسندگانی که کتابهای آنها را حروفچینی میکرد، او را که ذهنی جستجوگر داشت و گلستان و بوستان و شاهنامه میخواند با دنیای گسترده و شگفت کتاب بیشتر آشنا کرد. به طوری که کتاب خواندن لذت اصلی زندگی او شد.
حسن مرندی در سال ۱۳۲۷ وارد دانشکده پزشکی شد ولی با کودتای ۲۸ مرداد دورۀ پزشکی ناتمام ماند. در سال ۱۳۳۴ دستگیر و به پنج سال زندان محکوم شد که نیم بیشتر را در زندان قصر و بقیه را در قلعه برازجان سپری کرد. کار ترجمه را در زندان آغاز کرد با ترجمه پیگمالیون نوشته برناردشاو.
پس از آزادی دورۀ تخصص روانپزشکی را در بیمارستان روزبه گذراند. اما پیشنهاد کار در بیمارستان را نپذیرفت و به حوزه کتاب و ترجمه و تألیف که علاقه بیشتری به آن داشت روی آورد.
در سال ۱۳۴۰ کتاب شکستناپذیر نوشته هوارد فاست و در ۱۳۴۱ کتاب محاکمه نورنبرگ را ترجمه کرد. سپس به کار دشوار تدوین فرهنگ پزشکی (انگلیسی به فارسی) پرداخت که در آن زمان نخستین کار در این زمینه بود. او در آغاز مقدمه این کتاب نوشته است: «گنجینه واژههای پزشکی و دانشهای مربوط به آن در زبان فارسی ناقص، مغشوش و فقیر است. به کار بردن واژههای پزشکی خارجی در گفتارها و نوشتههای طبی رایج و تا حدود زیادی بسته به دلبستگی فرهنگی به زبان های خارجی، محل تحصیل، سلیقه شخصی و در آخرین تحلیل از روی ناچاری است …». انتشار این فرهنگ (حدود پنجاه سال پیش) با استقبال پزشکان و دانشجویان پزشکی روبهرو شد.
حسن مرندی پس از آنکه در مؤسسه انتشارات فرانکلین به کار پرداخت علاوه بر ویرایش کتاب، سردبیری مجله پیک جوانان، از انتشارات مرکز انتشارات آموزش را که با همکاری مؤسسه فرانکلین تهیه میشد به عهده داشت. در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ با شماری از نویسندگان بنام در تهیه انتشار کتاب امروز همکاری داشت. مقاله و نقدهایی از او در این نشریه باقی است. در همین سالها ترجمه او از کتاب تمدن اثر برجسته کنت کلارک در چندین شمارۀ مجله تماشا، کتاب فضای خالی اثر پیتربروک دربارۀ تئاتر و نیز کتابی با عنوان پدران، مادران و فرزندان از او منتشر شد.
با تأسیس سازمان ویرایش و تولید فنی وابسته به دانشگاه آزاد ایران، حسن مرندی مسئولیت تهیه و تدوین کتابهای درسی آن دانشگاه را بر عهده گرفت و به ریاست این سازمان گماشته شد. این سازمان تا سال ۱۳۵۸ برقرار بود و حاصل آن تربیت دهها، ویراستار متنهای علمی و بیش از صد متن درسی در رشتههای علوم بنیادی، علوم پزشکی، ریاضی، تاریخ و ادب فارسی بود.
پس از انحلال سازمان ویرایش و تولید فنی دانشگاه آزاد، حسن مرندی به مرکز نشر دانشگاهی که در حال تأسیس بود گام نهاد و در ساماندهی این مرکز و انتشار مجله نشر دانش کوشید. در مرکز نشر دانشگاهی مسئولیت گروه پزشکی و بخش ویرایش پزشکی به او سپرده شد. در دورۀ مسئولیت او چند کتاب با ارزش در پزشکی و روانپزشکی به ترجمه او و نیز گروهی از پزشکان چاپ شد. کتاب مختصر روان پزشکی (چاپ اول، ۱۳۶۱) و درآمدی بر روانشناسی (۱۳۶۸) از جمله آنهاست. اما برخی از کتابهایی که در این دوره ترجمه کرد منتشر نشد که دست نوشتۀ آنها باقی است.
حسن مرندی از سال ۱۳۶۲ به مدت ۲۱ سال در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی روانپزشکی درس داد و در ساماندهی بخش روانپزشکی بیمارستان آیتاله طالقانی نقش مؤثری داشت. در دورۀ جنگ تحمیلی نیز برای انجام وظیفه پزشکی و تدریس به شهرهای زاهدان، ایلام، اهواز و تبریز رفت.
حسن مرندی عضو فرهنگستان علوم پزشکی نیز بود و در بخش طب اسلامی وطب سنتی با فرهنگستان همکاری داشت و در کمیته واژگان زبان پزشکی مسئولیت معادلیابی برای واژههای پزشکی و کاربرد واژههای متنهای قدیم پزشکی در طب جدید را به عهده داشت. از کارهای او در این فرهنگستان ویرایش کتاب ذخیره خوارزمشاهی (نوشته حکیم اسماعیل جرجانی) بود که در ۱۳۸۰ منتشر شد. در شورای ویراستاران صدا و سیما نیز عضویت داشت؛ شورایی که به بررسی و بهبود بخشیدن کاربرد زبان فارسی در صدا و سیما میپرداخت. مدتی با مجله دانشکده پزشکی به مدیریت دکتر فریدون عزیزی همکاری داشت. ترجمه کتاب فروید نوشته آنتونی استور (انتشارات طرح نو، سال ۱۳۷۵) از آخرین ترجمههای اوست و نیز ترجمه کتاب ساده و سودمند آدمیان از مجموعه علم چیست برای نوجوانان ( از انتشارات شرکت انتشارات فنی ایران) که پس از درگذشت او منتشر شد.
حسن مرندی تا حدود سال ۱۳۶۴ مطب خصوصی نداشت اما آشنایان و نیز دوستان او که معمولاً از اهل قلم بودند در روزهای گرفتاری و بیماری به او روی میآوردند. در این سال به کسب و کار پزشکی وارد شد و مطب خصوصی باز کرد و چنان که خصلت او بود با بیمارانش دوست شد.
دکتر مرندی مردم دوست و راهگشا بود. تا جایی که دستش میرسید یاری میکرد و درهای بسته را میگشود.