دکتر عاطفه قنبری جلفایی، روانپزشک
[برگرفته از هفته نامه سلامت، ۱۳۸۹/۳/۲۲]
مرگ مفهوم دردناکی است که بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن صعبالعلاج و خانواده آنها به مدت طولانی در مواجهه با آن قرار دارند. معمولاً در مورد مرگ دو متغیر عمده مورد توجه است: زمان و چگونگی مرگ، که براساس آن مرگ را به مرگ قابل انتظار (مرگ افراد سالمند یا مرگ پس از بیماری طولانی) و مرگ غیرقابل انتظار (مرگ ناشی از تصادفات یا خودکشی) تقسیم میکنند. مفهوم مرگ به موقع، همیشه مورد تردید بوده است. درست است که برخی سالمندان با مرگ بهتر کنار میآیند، ولی اکثراً آن را زودهنگام میپندارند و اکثر خانوادهها نیز آرزو میکنند فرد مورد علاقهشان بیشتر در کنارشان به زندگی ادامه دهد. گرچه مرگ فرایندی است که از هنگام تولد شروع میشود، مواجهه با آن همیشه ناتوانکننده و ترسآور است و هدف از مراقبتهای پایان زندگی کمک به بیماران و خانوادهشان بهمنظور کنار آمدن با مشکلات در این مرحله سخت، به وسیله توجه و مراقبت از نیازهای جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی آنهاست.
هدف مهم دیگر مراقبتهای پایان زندگی، مرگ باوقار است. مراقبتی که باعث حفظ عزت بیمار و تسلی او و خانوادهاش شود. نحوه مرگ عزیزان همیشه در خاطر بازماندگان باقی میماند، پس سعی بر این است به فرد کمک شود که با حفظ عزت نفس، با زوال جسمی غیرقابل اجتناباش کنار بیاید. یک لبخند، لحظاتی از احساس آرامش، احساس مصالحه با زندگی در پشت سر و مرگ در پیش رو و خداحافظی دوستداشتنی با عزیزان، مرگ باوقار را تداعی میکنند.
اصولی که مراقبان باید بدانند عبارت است از:
۱- توجه به ارزشها و عقاید معنوی و مذهبی هر فرد و نیازهای عاطفی وی
۲- توجه به اهمیت حمایت از حس کنترل و انتخابهای بیمار
۳- توجه به اهمیت احترام به بیمار و مسایلی مثل هویت، وقار، احترام، انتخاب، استقلال، حریم و حقوق بیمار
۴- دانستن نحوه کاهش حس تنهایی و انزوا در بیمار و مراقباناش و تشویق آنها برای صحبت با یکدیگر، تا بیمار حس نکند که باری بر دوش خانواده است.
۵- توجه به اهمیت حفظ حریم بیمار؛ مثلاً بیمار ترجیح میدهد تا آنجا که ممکن است از لگن استفاده نکند، یا دادن غذا و مایعات و کمک به حرکت او به ملایمت انجام شود.
۶- کمک به بیمار برای انجام مسایل مالی؛ مثلاً معرفی متخصصان امور حقوقی به بیمار
۷- منعطف بودن در پاسخگویی به نیازهای بیمار
۸- معرفی نحوه دسترسی به سرویسهای خاص مراقبت از بیمار و خانوادهاش؛ مثل مراقبت در منزل توسط آشنایان یا پرستار آموزشدیده، آسایشگاههای مخصوص مراقبت، و سرویسهای مراقبت روزانه
۹- دانستن اهمیت گوش کردن به بیمار، تشخیص احساسات وی و نیاز او برای صحبت درباره آن و ایجاد احساس ارزشمند بودن در بیمار، شرکت دادن او در تصمیمگیری درباره نحوه مراقبت و میزان اطلاعاتی که بیمار میل دارد، بداند
۱۰- ارزیابی اطلاعات گذشته، وضعیت سلامت فعلی، وضعیت شغلی و اجتماعی، عقاید و ارزشهای معنوی، فرهنگ و نحوه زندگی بیمار، نیازهای خانواده و دوستان، معاینه فیزیکی منظم و پرسش از مشکلات جسمی و کمک به بهبود همه این موارد
هفت قول به بیمار و خانوادهاش
در مواجهه با فرد در مراحل آخر زندگی و با خانوادهاش، تیم درمان وظیفه مهم اطمینانبخشی را به عهده دارد و هفت قول زیر را به بیمار و خانوادهاش میدهند:
۱- از تمام امکانات موجود برای راحتی بیشتر بیمار استفاده خواهد شد.
۲- بیمار هرگز مجبور به تحمل درد رنجآور، تنگی نفس یا سایر علایم ناراحتکننده نمیشود و همه این علایم با دارو کنترل خواهد شد.
۳- مراقبت از بیمار مداوم و بدون استثنا خواهد بود.
۴- بیمار و خانوادهاش برای هر مشکلی در مسیر بیماری آماده خواهند شد.
۵- خواستههای بیمار و خانواده تا جایی که ممکن است مدنظر قرار خواهد گرفت.
۶- انتخابهای بیمار در مورد مسایل شخصی و مالیاش مورد احترام قرار خواهد گرفت.
۷- از تمام فرصتها برای بهتر کردن روزهای پایانی عمر استفاده خواهد شد.
در مراحل پایانی زندگی، بیماران علاوه بر علایم جسمی، علایم روانی زیادی را تجربه میکنند؛ از جمله عصبیت، احساس غم، بیخوابی، ترس از وابستگی و ترس از از دست دادن وقار که میتواند بازتاب نگرانیهای وجودی، جسمی و روانی باشد که نیازمند توجه هستند و مشاوره روانپزشکی در این زمینه میتواند بسیار کمککننده باشد.
چهطور حامی خوبی باشیم؟
روانپزشکان با روشهای مختلف میتوانند به حل این نگرانیها کمک کنند. مثلاً مرور زندگی گذشته و بررسی و برجسته کردن دستاوردهای مثبت زندگی بیمار، مفهوم زندگی برای او، ارزش روابطاش با اطرافیان و کمک به حل نگرانی کارهای نیمهتمام میتواند به ایجاد احساس خوشایند و حفظ روحیه در روزهای آخر زندگی کمک کند.
گروه درمانی به صورت تشکیل گروههای بیماران نزدیک به مرگ، به احساس مؤثر بودن در کمک به دیگران، امیدواری با مشاهده انطباق خوب دیگران با مشکل مشابه، احساس اینکه تنها او نیست که با مرگ خود دست و پنجه نرم میکند و احساس تعلق به یک گروه با اهداف و مشکلات مشابه منجر میشود. توجه به رنج معنوی بیمار و بازکردن احساسات گناه، مسایل مربوط به وجدان، عفو و بخشش دیگران و یا طلب آمرزش و تشویق بیمار به بیان آزادانه این مفاهیم بدون قضاوت کردن در مورد او و با برخوردی کاملاً حمایتگرانه، به احساس راحتی او بسیار کمک میکند و در این راه میتوان از کمک روحانیون در صورت درخواست بیمار بسیار بهره برد.
نیازهای فرد محتضر
- دانستن اینکه مرگ چه موقع خواهد بود و چه چیزی انتظارش را میکشد
- داشتن کنترل بر آنچه اتفاق خواهد افتاد
- مرگ در وقار و خلوت
- رهایی از درد و سایر علایم رنجآور
- انتخاب مکان مرگ
- دسترسی به حمایت معنوی و اجتماعی
- دسترسی به مراقبت آسایشگاهها در صورت لزوم
- دانستن اینکه خواستهها برآورده میشود
- داشتن زمان کافی برای خداحافظی با عزیزان