مصاحبه خبرگزاری تسنیم با دکتر محمدباقر صابری زفرقندی، روانپزشک و رئیس کارگروه پیشگیری از خشونت معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه (۱۳۹۴/۵/۲۴)
س: چرا در کشور جمهوری اسلامی مصرف الکل باید وجود داشته باشد؟
زفرقندی: باید متوجه باشیم که هیچ کسی نمیتواند منکر مصرف الکل در بین برخی از افراد جامعه باشد. اصولاً بنای جامعهای عاری از مواد مخدر و الکل حسب شواهد تاریخی و تجربی غیر ممکن است. وقتی در متون دینی و فقهی در مورد بزه و ناهنجاری اجتماعی خاصی بحث میشود و برای آن حد و تعزیر مشخص میشود به این معنا است که چنین ناهنجاریای غیر قابل ریشهکنی است و نباید انکار شود. بنابراین مصرف الکل در کنار سایر مواد مخدر در هر جامعهای غیر قابل انکار و یا اجتنابناپذیر است. به عبارتی نمیتوان هیچ کشوری را فرض کرد که در آن کشور مصرف الکل وجود نداشته باشد.
س: در مورد میزان و نحوه مصرف الکل در کشور آمارها و سخنان ضد و نقیضی بیان میشود. ارزیابی شما چیست؟
زفرقندی: بیان هیجانی برخی آمارها در مورد معضلات اجتماعی جای تعجب دارد. برخی اظهار نظرها و آمارها در مورد الکل تصویری از جامعه را ترسیم میکند که گویا همه مردم ما عاشق و دلداده مصرف الکل هستند و جوانان و نوجوانان ما در استخرهای مملو از شراب شب و روز میگذرانند و وانمود میشود که مردم و کشور چنان در موضوع الکل مستأصل و درمانده شدند که راه نجات راهاندازی کلینیکهای ترک الکل است.
سازمان بهداشت جهانی گزارشات منظمی را در مورد مصرف مواد و از جمله الکل در دنیا منتشر میکند. در گزارش ۲۰۱۱ کشور ایران در ردهبندی جهانی میزان مصرف الکل در رده ۱۶۶ قرار داشته است. بر اساس همان گزارش، بیست کشور پُرمصرف الکل در جهان به ترتیب عبارتند از بلاروس، مولداوی، لیتوانی، روسیه، رومانی، اوکراین، اندورا، مجارستان، جمهوری چک، اسلواکی، پرتغال، صربستان، گرانادا، لهستان، لتونی، فنلاند، کره جنوبی، فرانسه، استرالیا و کرواسی. طبق آمارهای دیگر آمریکاییها ۹ برابر، مردم کانادا ۱۰ برابر و ساکنان انگلستان ۱۲ برابر ایران الکل مصرف میکنند.
س: انتشار اینگونه آمارها چه مزیتی برای ما میتواند داشته باشد و حساسیت برخی از مسؤولان نسبت به این آمارها چگونه ارزیابی میشود؟
زفرقندی: غلو در مورد مصرف مواد مخدر، الکل و حتی بزههای دیگری مانند رفتارهای جنسی خارج از ضوابط خانوادگی و شرعی، خیانت، لواط، بیبندوباری جنسی، قتل، و سرقت در بیان آمار و ارقام معلوم نیست که به حل این معضلات در کشور کمک کند. سیاهنمایی وضعیت فرهنگی، اخلاقی و امنیتی کشور یأس و ناامیدی در مردم ایجاد میکند و با انفعال جامعه اراده جمع برای رفع مشکلات بسیج نمیشود.
نکته کلیدی دیگری که در بررسی گزارشات سازمان جهانی بهداشت کمتر مورد توجه قرار میگیرد این است که مصرف مشروبات الکلی در میان ملل مسلمان به دلیل حرمت شرعی آن، پایینتر از متوسط جهانی است. محدودیتهای شرعی نکته بسیار مهمی است که در کاهش مصرف الکل در کشورهای اسلامی و به خصوص ایران نقش کلیدی دارد. همین محدودیتهای شرعی و قانونی و توجه آحاد جامعه به وظایف دینی باعث شده است که عوارض و معضلات عدیدهای که ناشی از وابستگی به الکل و الکلیسم در جوامع دیگر وجود دارد در کشور ما بسیار کمتر دیده میشود. ولی در اظهار نظراتی که در مورد مصرف الکل در ایران میشود عمداً یا سهواً به این عامل مهم فرهنگی اشارهای نمیشود و گاهی نیز احساس میشود که قرار است اینگونه القا شود که محدودیتهای شرعی و قانونی حاکم در کشور ما عملاً بینتیجه بوده و به نوعی مردم و مسؤولان در اجرای قانون و احکام شرعی سرخورده و دچار احساس شکست شدند. ما در تبلیغات بر علیه مصرف الکل به جای ارائه برخی آمارهای غیر مستند و اغراقآمیز میتوانیم به دستآوردهای محدودیت اخلاقی، شرعی و قانونی در دسترسی و مصرف الکل اشاره کنیم.
س: آیا علیرغم محدودیتهای قانونی نظام قضایی و انتظامی ما توانستند در عدم مصرف الکل موفق عمل کنند؟
زفرقندی: اگر بخواهیم موفقیت را در این جستجو کنیم که در کشور مطلقاً شاهد مصرف الکل نباشیم البته راه به خطا میرویم. حتی در مورد باور ادیان به حرمت مشروبات الکلی میدانیم که منع شرعی مصرف الکل مخصوص مسلمانان است و در ایران مذاهب دیگری که منع شرعی برای مصرف الکل قائل نیستند رسمیت دارند. نکته دیگر اینکه بین مصرف الکل با وابستگی به الکل و الکلیسم باید تفاوت قائل شد. هرچند ایجاد وابستگی و نهایتاً الکلیسم از مصرف تفننی شروع میشود، با این حال آنچه در مصرف الکل از نگاه بهداشتی مشکل آفرین است و لازم است مورد مداخله قرار گیرد وابستگی و نهایتاً الکلیسم است.
اگر از این منظر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم میشود ادعا کرد که ما موفقیتهای بسیاری داشتیم. در مورد تفاوت قائل شدن بین مصرف الکل با وابستگی به الکل، این ظرافت در قوانین فقهی نیز لحاظ شده است. به اعتقاد فقهای بزرگوار خوردن مشروبی که مستکننده باشد حرام است و اگر فردی در منظر عمومی در حال خوردن مشروب باشد و یا آثار روانی و رفتاری او در ملاء عام هویدا شود، حد بر او جاری میشود. بنابراین اگر حدود و ثغور محدودیتهای قانونی نیز منطبق با نظرات فقهی باشد و نه بیشتر و عملکرد نیروی انتظامی معطوف به برخورد با شبکههای تهیه و توزیع مشروبات الکلی و یا برخورد با کانونهای سازماندهی شده برای وابسته کردن جوانان کشور به الکل باشد، دستآوردهای قابل قبولی در این زمینه داشتیم.
س: چرا عده ای معتقد هستند محدودیتها در مورد مشروبات الکلی در کشور دستآوردی نداشته و باید این سیاست تغییر کند؟
زفرقندی: برخلاف نظر فوق و به استناد گزارشهای بینالمللی، محدودیتها اعم از قانونی و شرعی در مورد الکل دستآوردهای بسیاری داشته است. اول اینکه کشورهای اسلامی در ردههای پایین میزان مصرف الکل هستند. آمارها میگوید که سالانه میلیونها نفر در جهان به دلیل مصرف الکل جان خود را از دست میدهند. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی مصرف الکل سالانه سبب مرگ ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در جهان است و یک سوم بیماریهای قلبی و عروقی و دیابت ناشی از مصرف الکل است. در آمریکا سالانه ۲۲ هزار نفر فقط به دلیل حوادث رانندگی ناشی از مصرف الکل میمیرند. آیا در کشور ما چنین مرگ و میرهایی وجود دارد؟ به نظر عزیزانی که اینگونه محدودیتها را غیر مفید میدانند سهم مصرف الکل در نزدیک به سی هزار نفر مرگ و میر جاده ای چقدر است؟ تحقیقاً بسیار ناچیز!
در کشورهایی که دسترسی به الکل با محدودیتهای قانونی و شرعی همراه نیست و به خصوص در بین ۵ کشوری که بالاترین میزان مصرف الکل را در رده جهانی دارند، بیش از ۳۰ درصد از مرگ و میرها ناشی از سوء مصرف الکل بوده است. در حالی که در ردهبندی جهانی کمتر از ۶ درصد از مرگ و میرها ناشی از مصرف الکل است. آیا آمارهای مرگ و میر در کشور ما نشاندهنده چنان فجایعی است؟
مصرف الکل در کنار گسترش حساسیتها، بروز بیماریهای قلبی و سرطان منجر به بروز سیروز کبدی در افراد میشود. براساس گزارش وزارت بهداشت انگلیس، میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای کبدی در ۱۲ سال، ۴۰ درصد افزایش داشته که با میزان مصرف الکل رابطه مستقیم داشته است.
با توجه به اینکه بیماریهای کبدی نسل جوان را هدف قرار میدهد، نمایندگان مجلس انگلیس نیز ضمن انتقاد از دولت این کشور به دلیل نادیده گرفتن عواقب فاجعهبار بیماریهای کبدی، خواستار افزایش مالیات بر مصرف الکل و تدابیر پیشگیرانه در انگلیس شدند. همان چیزی که در کشورهای اسلامی و از جمله ایران محدودیت شرعی و قانونی گفته میشود.
همچنین سیروز الکلی شایعترین سیروز در آمریکا و قسمتهای وسیعی از اروپا است. سیروز الکلی فقط یکی از پیامدهای متعدد مصرف درازمدت الکل است و اغلب با سایر اشکال آسیب کبدی ناشی از الکل همراه است. در حالی که با استناد بر گزارش مراکز تخصصی گوارش و کبد شایعترین علت سیروز در ایران در مقایسه با غرب، هپاتیت مزمن B است و این در حالی است که کشور ما توانسته از مناطق با شیوع متوسط به مناطق با شیوع کم از نظر هپاتیت B، نزول پیدا کند. خوب چه کسی میتواند این دست آوردهایی که با سلامتی و جان مردم ارتباط دارد را نادیده بگیرد. خیلی بهجا است تا در مورد میزان ابتلا به سیروز کبدی ناشی از مصرف الکل در مردم ایران در مقایسه با کشورهای دیگر و حتی در مقایسه با قبل از انقلاب در کشور خودمان از مراکز درمانی و تحقیقاتی گوارش و کبد تحقیقی به عمل آورند.
س: برخی افراد مدعی شدند که در ایران بیشترین مصرف الکل به صورت عرق سگی است که درصد بالای الکل دارد. چرا؟
زفرقندی: البته تا جایی که بنده اطلاع دارم عرق سگی به مشروبات الکلی که در صد بالایی اتانول دارد اطلاق میشود و این نوع مشروبات بیشتر در کشورهایی مانند روسیه به دلیل وضعیت جغرافیایی و سرمای شدید مصرف میشود. احتمالاً آن کارشناس به نادرست مشروبات دستساز را با عرق سگی اشتباه گرفتند. همانگونه که گفته شد برخی برای مصارف شخصی و در برخی موارد باندهای سازماندهیشده و با نیات سودجویانه اقدام به تولید مشروبات به صورت خانگی و آشپزخانهای میکنند. در این نوع مشروبات در کنار اتانول میزانی از الکل چوب و یا متانول نیز تولید میشود.
مصرف متانول و یا همان الکل صنعتی بسیار سمی است و منجر به عوارض جدی جسمی مانند کوری و حتی مرگ میشود. همین امر باعث ایجاد مسمومیتهای تودهای در برخی شهرستانها و به خصوص در ایام خاصی شده است. بناباین بر خلاف نظر برخی از دوستان که ادعا میکنند در مورد الکل هیچ کاری صورت نگرفته است در سال ۸۶ وزارت بهداشت راهنمای درمان مسومیت با متانول را تدوین و به همه مراکز درمانی ابلاغ کرد. متأسفانه در بسیاری از موارد به دلیل عدم آگاهی مردم و استفاده از الکل بیکیفیت و دستساز سالانه شاهد مسمومیت افرادی در کشور هستیم.
س: آیا انتظار میرود که با راهاندازی کلینیکهای تخصصی ترک الکل شاهد کاهش بیشتر شیوع مصرف الکل باشیم؟
زفرقندی: شیوع مصرف الکل علل و عوامل متعددی دارد از جمله همچنانکه اشاره شد وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اعتقادات دینی و مذهبی. میدانیم که ظاهراً فقط اسلام مصرف مسکرات را که الکل شناخته شدهترین آن است حرام کرده است. حرمت شرعی و محدودیت و قبح اجتماعی از عوامل مؤثر و مفید در پیشگیری از مصرف الکل در کشورهای اسلامی بوده است. ابزاری که متأسفانه نه تنها در کشور خودمان به آن بیتوجهی میشود بلکه گاهی ناآگاهانه با نگاه تمسخرآمیز برخی افرادی که ظاهراً مسحور در فرهنگ غرب هستند نیز قرار میگیرد.
لذا برای پیشگیری از مصرف الکل، در کنار مبارزه قاطع، پیوسته و هوشمندانه با شبکههای سازمانیافته تهیه و توزیع، تدوین قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از دسترسی آسان به مشروبات الکلی، محدودیتهای شدید اجتماعی برای مصرفکنندگان در ملاء عام و یا در مشاغل مهم و حساس، تعیین مجازات برای حضور افراد تحت تأثیر مسمومیت با الکل در جامعه به منظور صیانت از آحاد مردم، و افزایش آگاهی و استفاده از آموزههای فرهنگی در مورد مضرات الکل میتواند صورت پذیرد. به طور طبیعی همه مذاهب و ادیان و یا نظامهای سیاسی و حکومتی منعی برای مصرف الکل ندارند و حتی در برخی مناسبات ملی و مذهبی و یا نشستهای فامیلی و جمعی مصرف آن را توصیه نیز میکنند. پس برنامههای پیشگیری از مصرف الکل کار آسانی نخواهد بود.
از طرفی همه مصرفکنندگان نیز تمایل و انگیزهای برای ترک ندارند. زمانی انگیزه برای ترک ایجاد میشود که فرد مصرفکننده احساس کند که مصرف الکل در عملکرد شغلی، بین فردی و اجتماعی او تأثیر منفی گذاشته است. بنابراین اصولاً افرادی که در مرحله وابستگی به الکل هستند در چند حالت ممکن است نیاز برای مراجعه به مراکز درمانی پیدا کنند. اول کسانی که به دلیل مصرف اخیر دچار مسمومیت با الکل شده باشند. این مرحله در عرف به نام مست شدن گفته میشود. افرادی که با مصرف الکل دچار مستی میشوند کنترل بر رفتار، گفتار و تفکر خود را از دست میدهند. در حالت مستی هر لحظه امکان آسیب به خود فرد و یا دیگران وجود دارد. درگیری با مردم، رانندگیهای پُرخطر، سقوط و آسیبهای جسمی و حتی مرگ پیامد این مرحله است. خوشبختانه حتی در مقایسه با قبل از انقلاب امروزه در کمتر محلهای مردم شاهد جولان دادن اینگونه افراد در خیابانها و معابر عمومی هستند و این مهم نیز میتواند از دستآوردهای ممنوعیتهای قانونی الکل در کشور باشد. درمان این افراد صرفاً حمایتی و برای جلوگیری از آسیب به خود و دیگران است که معمولاً تا چند ساعتی که الکل از بدن دفع میشود باید ادامه پیدا کند. مراقبت در این مرحله در محل خانواده و یا در نخستین مراکز درمانی امکانپذیر است و نیازی به مرکز ویژهای ندارد. دوم کسانی هستند که در مرحله ترک و یا به اصطلاح سمزدایی نیاز به مراقبت درمانی دارند. مرحله ترک زمانی ایجاد میشود که فرد به هر دلیلی مصرف الکل را کم و یا قطع کند، فارغ از اینکه تصمیم به ترک دائم داشته و یا نداشته باشد. برای افرادی که در مرحله ترک هستند خطر بروز تشنج و ورود به مرحلهای که با کاهش سطح هوشیاری مشخص میشود و به نام «دلیریوم» شناخته میشود وجود دارد. مراقبتهای فوری و کافی که عموماً نیز مداخلات دارویی است و به آسانی توسط کادر درمانی تمامی مراکز درمانی قابل انجام است باعث کاهش عوارض و مرگ و میر ناشی از مرحله ترک میشود.
در این مرحله نیاز به تجویز دارو و مراقبت طبی وجود دارد و بهترین مکان برای ارائه اینگونه مراقبتها اورژانسها و یا درمانگاههای شبانهروزی است که امکانات اولیه تجهیزات و پرسنلی را در اختیار دارند. لذا برای درمان در این مرحله نیز نهتنها نیازی به کلینیکهای خاصی وجود ندارد بلکه از نظر منطق بهداشتی و درمانی نیز وجود کلینیکهای خاص نه لازم است و نه مفید.
سوم اینکه ممکن است فرد الکلی برای درمان عوارض ناشی از مصرف الکل نیاز به درمان داشته باشد. به عنوان مثال، دچار خونریزی گوارشی و یا مبتلا به سیروز کبدی یا کبد چرب شده و یا اینکه به دلیل مستی دچار حادثه شده باشد که نیاز به مداخلات جراحی پیدا کند. بدیهی است در این موارد نیز بیمارستانهای موجود به طور عمومی تخصصهای لازم و تجهیزات کافی برای درمان را در اختیار دارند و راهنمایی بیماران در اینگونه موارد به مراکزی غیر از مراکز بیمارستانی، تخلف و تحقیقاً غیر قابل دفاع در صورت طرح شکایت در مراجع قانونی خواهد بود.
در کنار همه این موارد، موضوع انگ زدایی در درمان نیز نکته مهمی است که نباید شرایطی فراهم شود که نیازمندان به دلیل ترس از انگ اجتماعی نخواهند و نتوانند برای درمان مراجعه کنند. حالت چهارمی نیز متصور است و آن اینکه به دلیل مصرف الکل صنعتی فردی مسموم شده باشد که در این صورت به طریق اولی لازم است فرد مسموم به مراکز مجهز مسمومیتها ارجاع شود. این نکته زمانی اهمیت بیشتری خواهد داشت که شایعترین علت مسومیت با متانول یا همان الکل صنعتی در کشور ما، مصرف اتانول یا همان مشروبات الکلی خوراکی است. بنابراین همانگونه که اشاره شد در فرایند تولید مشروبات الکلی گاهی متانول نیز تولید میشود و فرد ناخواسته دچار مسمومیت با الکل صنعتی میشود. لذا و با توجه به جمیع جهات در حال حاضر ایجاد کلینیکهای تخصصی ترک الکل و یا آنگونه که برخی ادعا کردند سپردن درمان ترک الکل به کلینیکهای MMT را نه تنها مفید نمیدانم بلکه میتواند به شدت ناکارآمد باشد و باعث آسیب به سلامتی افراد شود. کافی است فقط مسمومیت با الکل صنعتی به درستی و به موقع تشخیص داده نشود. نتیجه اولیه اقدام دیرهنگام درمانی برای اینگونه مسمومین عوارض جدی عصبی، کوری و مرگ خواهد بود.
س: در مورد ادعای برخی کارشناسان که ادعا کردند وزارت کشور نتوانسته در زمینه الکل کاری کند و پیشنهاد واگذاری موضوع الکل به ستاد مبارزه با مواد مخدر را دادند چه نظری دارید؟
زفرقندی: البته بر خلاف ادعایی که مطرح شده موضوع واگذاری الکل و حتی قبل از آن سیگار به ستاد مبارزه با مواد مخدر چندین بار مطرح و هر بار نیز با مخالفت جدی کارشناسی وزارت بهداشت و سایر دستگاههای مرتبط و حتی اداره کل درمان دبیرخانه ستاد مذکور مواجه شده است. به نظر بنده به دلیل ضعف مزمن ساختاری و کارشناسی دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر نهتنها واگذاری الکل به آن دبیرخانه کمکی به حل مشکل نمیکند بلکه میتواند موضوع را پیچیدهتر و سختتر کند. تجربه ایجاد ساختارهایی مانند اداره کل درمان و یا اداره کل پیشگیری در دبیرخانه ستاد تجربه خوبی است که ادعا کنیم ایجاد ساختارهای موازی در کنار دستگاههایی که وظیفه قانونی و ذاتی برای کاری را دارند نه تنها غیر مفید بلکه با ایجاد اصطکاک و تزاحم کاری باعث پِرت منابع نیز میشود.
س: مگر رییس کمیتههای تخصصی دبیرخانه ستاد، دستگاههای اجرایی و متولی موضوع نیستند؟
زفرقندی: براساس قانون و فلسفه ایجاد ستاد مبارزه با مواد مخدر قاعدتاً باید تصمیمگیر اصلی در حوزه درمان و کاهش آسیب مواد مخدر، نظام سلامت باشد. با این حال وزارت بهداشت یا نخواسته و یا نتوانسته است از این امکان قانونی و مؤثر خود استفاده کند و این کمکاری به مرور منجر به ایجاد ساختارهای موازی در دبیر خانه شده است. حضور پُررنگ و یا کمرنگ وزارت بهداشت در حوزه درمان مواد مخدر و الکل نیز کاملاً وابستگی به سیاستهای وزرای بهداشت داشته و دارد. در مقطعی وزیر وقت بهداشت با تمام توان و در اجرای منویات رهبری بعد از ابلاغ سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر به حوزه درمان اعتیاد ورود پیدا کرد. ورود مسؤولانه و مقتدرانه نظام سلامت باعث ارتقای کمی و کیفی بسیاری از برنامهها و از آن مهمتر جلوگیری از اجرای برخی تصمیمات و برنامههای ناصواب بود؛ برنامههایی مانند دستگاههای خودپرداز سرنگ و کاندوم و تولید و توزیع بیحساب و کتاب شربت تریاک. مخالفت با برنامههای جمعآوری موسمی معتادان، مخالفت با توسعه کمپهای درمانی غیر استاندارد و اصرار برای تدوین آییننامه و دستورالعملهای بهداشتی برای اینگونه مراکز، تأکید بر تدوین برنامه جامع پایش و ارزشیابی مراکز درمان سوءمصرف مواد، فعال شدن و تکلیف به دانشگاهها برای ورود به حوزه درمان اعتیاد، اعمال نظر کارشناسی و اصرار به تدوین برنامه جامع درمانی برای الکل بهدور از شتابزدگی و سیاستزدگی از جمله نتایج مفید حضور فعال وزارت بهداشت در آن مقاطع بود.
س: با این توصیفات کلینیکهای تخصصی ترک الکل کمک چندانی نمیتوانند در این زمینه داشته باشند.
زفرقندی: تکرار میکنم بر اساس نظر کارشناسی ترک الکل با ترک مواد مخدر، متفاوت است و از نظر جسمی میتواند برای مددجو خطرساز شود. نمیتوان از کسی که وابسته به الکل است و به اصطلاح دائمالخمر است به ناگهان الکل را گرفت. تشنج، فشار خون بالا و حتی خطر مرگ از پیامدهای آن است. به همین دلیل در مرحله حاد ترک، فرآیند حساس است که یا باید در بیمارستان افراد بستری شوند یا هر روز و شب توسط پزشک ویزیت شوند تا داروهای آرامبخش و ضدتشنج مصرف کنند.
بعد از این مرحله نیز فرد دچار افسردگی شدید میشود و لذا باید با ولع مصرف و افسردگی مبارزه کرد که مداخلات طولانیمدت تخصصی روانپزشکی و روانشناسی را میطلبد. کدام یک از این امور در مراکز ترک اعتیاد قابل انجام است. کدامیک از مراکزی که به اسم کلینیک درمان الکل مجوز فعالیت گرفتند میتوانند چنین امکانی را فراهم کنند و با توجه به وجود مراکز درمانی فعال در کشور چه ضرورتی برای این کار وجود دارد. در بهترین شرایط برخی از مراکز میتوانند ادعا کنند که با بیمارستانهای دیگر قرارداد همکاری امضا کردند. ظاهراً برای هر مرکزی نیز نزدیک به ۲۵۰ میلیون تومان اعتبار در نظر گرفته شده است. برای امثال بنده اینگونه حساب و کتابها مفهوم نیست و امیدوارم مسؤولانی که چنین تصمیماتی را گرفته و اینگونه هزینههایی را میکنند در برابر سؤالات احتمالی مراجع نظارتی بتوانند پاسخهای مناسب و قانع کنندهای ارائه کنند.
س: بزرگترین تهدیدی که جامعه در قبال الکل با آن مواجه است چیست؟
زفرقندی: در وحله اول بزرگنمایی غیر مستند و ایجاد نگرانی کاذب در جامعه و در بین مسؤولان در مورد میزان و عوارض مصرف الکل در کشور است. جالب اینکه عموماً افراد ادعا میکنند که اطلاعات ما راجع به اعتیاد به الکل در کشور کم است ولی نمیدانم با چه توجیهی در حد امراضی مانند دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی در مورد شیوع الکل اظهار نگرانی میکنند.
در مرحله بعدی کمرنگ دیدن و یا ندیدن نقش آموزههای دینی و ملی در مراقبت افراد و کاهش مصرف الکل است. به یاد دارم در ابتدایی که موضوع شربت تریاک مطرح و به اصرار کارشناسی وزارت بهداشت قبل از توزیع و توسعه آن قرار شد ابتدا پایلوت شود، یکی از دلایلی که معتادین به تریاک از شربت تریاک استقبال نکرده بودند وجود الکل در آن ترکیب بود. میدانیم که شربت تریاک ترکیب در الکل بیست درصد است. با این مثال میخواهم به نقش پررنگ باورهای مذهبی و فرهنگی در کاهش بزههای اجتماعی اشاره کنم. ارائه برخی از آمارها و ابراز نگرانیها میتواند مسیر درستی را که در ایجاد محدودیت در تهیه و توزیع الکل ایجاد شده و یا انگیزههای شرعی برای عدم مصرف الکل را خدشهدار کند.