نیما نریمان، دانشجوی رشته علوم اعصاب، انستیتو روانپزشکی، دانشگاه کینگزکالج لندن (۱۳۹۴/۶/۳۰)
[برگرفته از روزنامه شرق، با عنوان «آلزایمر، یغماگر حافظه و چهل دزد انسانیت»]
آلزایمر یکی از انواع بیماریهای دمانس یا زوال عقل است. برای بسیاری نام آن مترادف با فراموشی است، اما در واقع مسئله فقط حافظه و اختلال در آن نیست؛ آلزایمر ویرانگر عقل و شعور و غارتگر هویت انسانی فرد مبتلاست.
اغلب، افرادی در سنین بالا دچار آن می شوند؛ اما در معدود مواردی ممکن است در دهه چهارم یا پنجم زندگی هم دیده شود که البته در این موارد خاص و استثنایی، تقصیر کار بر گردن انواع ویژهای از ژنهاست. گرچه چگونگی شکلگیری و بروز آلزایمر هنوز به طور دقیق مشخص نیست، امروزه این حقیقت روشن است که مجموعه متنوع و پیچیدهای از عوامل محیطی و ژنتیکی در بروز آن نقش دارد. در واقع اساس پیدایش آلزایمر به عنوان یک بیماری، ریشه در تکامل مغز انسان دارد.
پژوهش جدیدی که اخیراً در نشریه معتبر نیچر به چاپ رسیده است، نشان میدهد این بیماری احتمالاً همراه و همزمان با تکامل هوش بشری به وجود آمده است؛ بر این اساس در حد فاصل زمانی ۵۰ تا ۲۰۰ هزار سال قبل، انتخاب طبیعی تغییراتی در شش ژن (که در رشد و تکامل مغز انسان نقش داشتهاند) به وجود آورده و در نتیجه این تغییرات ارتباطات بین سلولهای عصبی بیشتر شده و در نهایت هوش انسان نسبت به نیاکانش افزایش یافته است، اما در عین حال، این افزایش قابلیتهای شناختی بدون هزینه نبوده و همین ژنها به نوعی در پیدایش بیماری آلزایمر ایفای نقش کردهاند. ممکن است علایم اولیه این بیماری سالها پس از شروع آن و با بروز اولین مشکلات در حافظه کوتاهمدت فرد شناسایی شوند (در بسیاری از موارد مشکلات بویایی نیز ممکن است همراه آن مشاهده شود) و از آن پس فرد مبتلا بهتدریج و در یک بازه زمانی اغلب چندساله، بسیاری از توانمندیهای فکری و شناختی خود از قبیل حافظه، استدلال، قضاوت و تصمیمگیری را که از او انسانی منحصربهفرد ساخته از دست میدهد. مغزش تدریجاً کوچک و کوچکتر میشود تا اینکه در نهایت زندگیاش خاتمه مییابد. با وجود این، دراماتیکترین جنبه عاطفی- روانی این بیماری فقط و صرفاً از دست رفتن خاطرات و حافظه (به منزله یکی از ارکان اساسی هویت فرد) نیست. آلزایمر ابتدا توانایی فرد برای تشکیل خاطرات جدید را از بین میبرد و آرام آرام به سمت پاک کردن خاطرات قدیمیتر حرکت میکند. اما وجه هولناک و بیرحم آن زمانی نمودار میشود که در نتیجه از دست رفتن بنیانهای فکر و شناخت، هویت فرد آرام آرام رنگ میبازد و سرانجام خویشتن خویش را از دست میدهد، تا جایی که دیگر نه خود را میشناسد و نه نزدیکانش وی را بسان آن کس که قبلاً بوده است. مطالعه جدیدی که روی ۲۴۸ خانواده صورت گرفته است، نشان میدهد آنچه از دید آنها (خانوادهها و اطرافیان فرد مبتلا به زوال عقل) بیشترین میزان این «تغییر هویتی» را در فرد مبتلا به وجود میآورد، نه اضمحلال حافظه که تغییر در «جنبهها و تواناییهای اخلاقی» فرد مبتلاست؛ مثلاً ممکن است در برخی موارد فرد توانایی سابقش در درک دیگران و همدلی با آنها را نداشته باشد، دروغگویی مرضی (وقتی به صورت مکرر و بدون وجود انگیزه مشخص یا فایدهای دروغ میگویند) در آنها دیده شود، و رفتارهای ضداجتماعی یا برخی تمایلات افسارگسیخته جنسی و… را از خود نشان دهند، درحالی که در گذشته هرگز این طور نبوده است. اینها مسلماً به دور از خواست و اراده آگاهانه و شعورمندانه بیمار و در نتیجه تخریب ساختار و عملکرد بخشهایی از مغز او که مسؤول کنترل این دست رفتارهاست، اتفاق میافتند. در یکی از انواع زوال عقل (دمانس پیشانی-گیجگاهی که بعد از آلزایمر شایعترین نوع آن است) بیشتر از انواع دیگر میتوان این موارد را دید. نتایج این تحقیق نشان داده است در تمام انواع زوال عقل و از جمله در آلزایمر این دسته از تغییرات در تواناییهای اخلاقی فرد مبتلاست که بیشترین تأثیر را بر تغییر ذهنیت و درک سایرین از هویت فرد مبتلا میگذارد و نه نوع یا شدت مشکلات حافظه، بیثباتیهای هیجانی یا تغییر توانایی فرد در انجام فعالیتهای روزمره اش و… .
زوال عقل یا همان دمانس انواع متفاوتی دارد، نشانهها و شدت بروز آن در همه یکسان نیست و به عبارت سادهتر به تعداد افراد مبتلا انواع مختلفی از آن را میتوان دید و شناسایی کرد. اما شایعترین نوع آن، آلزایمر است. انسان قرن بیست و یکم هر روز شاهد شگرفترین و هیجانانگیزترین اکتشافات و ابداعات است، اما با همه این پیشرفتهای خارقالعاده علمی در رشتهها و سطوح مختلف و با وجود گذشت بیش از یک قرن از شناسایی این بیماری و تلاشهای گسترده و فراوان در اقصی نقاط دنیا، هنوز درک روشن و دقیقی از آن که به ما امکان شناسایی زودهنگام، درمان یا پیشگیری از آن را بدهد، وجود ندارد. این طور به نظر میرسد که نوع بشر و مغز شگفتانگیزش کماکان در برابر هجوم آلزایمر، این غارتگر انسانیت، همچون شهری بیدفاع است. اما آیا واقعاً چنین است؟
این روزها در بسیاری از رسانهها و مطبوعات جهان سخن از به اصطلاح «سونامی زوال عقل» است که اشاره به افزایش چشمگیر و روزافزون تعداد افراد مبتلا به این بیماری دارد؛ از سازمانهای تخصصی و دولتی تا نهادهای خیریه و حتی مدتی قبل نخستوزیر بریتانیا «دیوید کامرون»، در اینباره بسیار سخن گفتهاند. اما آیا ما واقعا با سونامی زوال عقل روبهرو هستیم؟ به نظر میرسد در حال حاضر پاسخ به این سؤال ساده، چندان آسان نیست. چند روز پیش تحقیق پرسروصدایی در ژورنال نورولوژی لانست منتشر شد که در کمال تعجب نشان میداد نتایج چهار مطالعه از پنج مطالعه فراگیرشناسی بزرگی که در پنج کشور اروپایی انجام شده است بیانگر کاهش شانس ابتلای ما (در هر سنی) به انواع بیماریهای زوال عقل نسبت به قبل و نسلهای قبلی است و با وجود افزایش جمعیت سالمندان تعداد کسانی که دچار این بیماری میشوند، ثابت باقیمانده است.
یکی از این مطالعات که بهدست محققان دانشگاه کمبریج در بریتانیا انجام شده است، نشان میدهد تعداد مبتلایان به زوال عقل در این کشور از ۸/۳ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۶/۵ درصد در سال ۲۰۱۰ کاهش یافته است، در حالی که سه تحقیق دیگر که در سوئد، هلند و اسپانیا انجام شده بیانگر تغییر نداشتن این آمار است و نه کاهش آن. در مجموع، این مطالعه «سونامی زوال عقل و آلزایمر» و افزایش شدید ابتلا به این بیماری را با وجود افزایش تعداد کسانی که وارد سنین ۸۰ و ۹۰ سالگی میشوند، رد میکند و دلیل آن را بهبود سلامت عمومی و کنترل بهتر عوامل خطرزای مؤثر در بروز این بیماری نظیر دیابت، بالابودن فشارخون، نداشتن فعالیت فیزیکی کافی، استعمال دخانیات و…، در این کشورها میداند. اما به باور من لازم است سوی دیگری از این ماجرا هم در نظر گرفته شود؛ اول اینکه این آمارها فقط مربوط به چهار کشور از اروپای غربی است و شامل سایر مناطق جهان نمیشود. دوم و مهمتر اینکه، آن گروه از افرادی که در سال ۱۹۹۰ در این تحقیق شرکت کردهاند حداقل ۶۵ سال سن داشتهاند و این بدان معناست که پیش از جنگ جهانی دوم به دنیا آمدهاند، در حالی که گروهی که ۲۰ سال بعد و در سال ۲۰۱۰ در این تحقیق شرکت کردهاند، متولدین بعد از جنگ جهانی دوم بودهاند و در نتیجه مشخصاً نسبت به گروه اول به تغذیه، آموزش و خدمات بهداشتی- درمانی بهتر و بیشتری دسترسی داشتهاند که طبیعتاً این به نوبه خود میتواند بر وضعیت سلامت جسمی و روانی این افراد و در نهایت حفظ بهتر توانمندیهای شناختی آنها در سنین بالا تأثیر عمده و اساسی داشته باشد. به عبارت سادهتر این طور به نظر میرسد که نتایج حاصل از این پژوهش میتواند به نوعی و به سادگی متأثر از زمان تولد آنها بوده باشد. از سوی دیگر و همزمان با انتشار این تحقیق، گروهی از محققان در دانشگاه کینگزکالج لندن به سیاق هرساله، گزارش جهانی آلزایمر در سال ۲۰۱۵ را منتشر کردهاند و تخمین زدهاند میزان مبتلایان به این بیماری در ۲۰ سال آینده تقریباً به دو برابر افزایش خواهد یافت و از ۴۶/۸ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ به ۷۴/۷ میلیون نفر خواهد رسید. به عبارت دیگر در هر سه ثانیه یک نفر دچار آلزایمر یا یکی دیگر از انواع زوال عقل میشود. این گزارش همین طور عنوان میکند هزینههای مواجهه با این بیماری در جهان نسبت به سال ۲۰۱۰ حدود ۳۵ درصد افزایش یافته و به ۶۰۴ میلیارد دلار در سال رسیده است و در سالهای آتی این رقم کماکان و به مراتب افزایش خواهد یافت که به این معناست اگر زوال عقل در جهان را به مثابه یک کشور در نظر بگیرید، این کشور هجدهمین قدرت اقتصادی دنیا و ارزش آن کمی کمتر از شرکت اپل و دو برابر شرکت گوگل خواهد بود.
با درنظرگرفتن مجموع آنچه گفته شد این طور به نظر میرسد که اگرچه ظاهراً احتمال ابتلا به آلزایمر در اروپای غربی نسبت به قبل کاهش یافته است، با توجه به آمارهای رسمی دیگری که بیانگر افزایش عوامل خطرزای این بیماری نظیر افزایش سن، افزایش مبتلایان به دیابت، فشارخون و… است و درنظرگرفتن اینکه نسلهای آتی نسبت به نسلهای قبل زندگی نسبتاً ناسالمتری را تجربه میکنند، چندان دور از ذهن نمینماید که میزان ابتلا به آلزایمر در آینده و در مقیاس جهانی افزایش یابد؛ به ویژه نباید فراموش کرد بزرگ ترین عامل خطرزای این بیماری کماکان سن بالاست و با بهبود شرایط زندگی و سلامت عمومی و افزایش طول عمر افراد، مواجهه با این مسئله اجتنابناپذیر مینماید؛ اما همانطور که گفته شد با این همه آینده چندان هم تیره و تار نیست. تحقیقات پرشتاب علمی در گوشه و کنار دنیا هر روز اندکی بر دانستههای ما در اینباره میافزاید و طبق برخی برآوردها دور از انتظار نیست که در یک دهه آینده اولین قدمهای مؤثر در راه درمان این بیماری برداشته شود. برای پیشگیری از آلزایمر هنوز نقشه راه مشخصی وجود ندارد، اما بر حسب انبوهی از مطالعات صورت گرفته در این زمینه و با انجام برخی کارها و اعمال تغییراتی در روش زندگی، میتوان تا حد زیادی احتمال بروز آن را در سنین بالا کاهش داد. به تازگی تحلیل ۳۲۳ مطالعه قبلی صورت گرفته در زمینه آلزایمر نشان داده است ۹ عامل خطرزا در دوسوم مبتلایان به این بیماری مشترک بوده است. برخی از این عوامل را میتوان تغییر داد؛ نظیر فشارخون بالا و استعمال سیگار. مواجهه با برخی دیگر از این عوامل، اما دشوارتر است؛ مانند سطح تحصیلات، موفقیتهای آکادمیک، دیابت و افسردگی. همینطور نکته در خور توجه دیگر این است که به نظر میرسد عوامل خطرآفرین بروز آلزایمر و بیماریهای قلبی تا حدود زیادی مشابهت دارند؛ آنچه برای قلب مفید است، برای مغز هم به همان صورت سودمند است و به زبان سادهتر با دوری از عوامل بیماریزای قلبی می توان تا حد زیادی از آلزایمر هم به دور ماند. برخی از مهمترین عوامل برای پیشگیری از آلزایمر عبارتند از:
۱- مرتب ورزش کنید و تحرک بدنی کافی داشته باشید: نتایج یک پژوهش نشان میدهد ۴۰-۳۰ دقیقه پیادهروی در روز و به مدت سه تا پنج روز در هفته منجر به بهبود و تقویت آندسته از ساختارهای عصبی در مغز میشود که در سنین بالاتر با افت توانمندیهای شناختی در ارتباطاند.
۲- مغزتان را فعال نگه دارید و مهارتهای جدید یاد بگیرید: یادگیری یک زبان یا مهارت موسیقی یا هنری جدید در سنین بالا تا حد زیادی خطر بروز زوال عقل را کاهش میدهد. ترکیب ایندست فعالیتهای ذهنی با فعالیتهای فیزیکی مستمر، احتمال دچارشدن به انواع بیماریهای زوال عقل را به حداقل ممکن میرساند.
۳- رژیم غذایی سالم داشته باشید: مجموعه بزرگی از تحقیقات در این زمینه، از جمله پژوهشی که اخیراً در دانشگاه کلمبیا انجام شده گویای آن است که «رژیم غذایی مدیترانهای» بهترین نوع رژیم برای جلوگیری از بروز مشکلات قلبی و نیز آلزایمر است؛ این رژیم شامل مصرف مقادیر زیادی میوه و سبزیجات تازه و غلات، مقادیر متوسطی گوشت ماهی و مرغ و انواع طیور است. باید در نظر داشت که این نوع خاص رژیم غذایی معجزه نمیکند، اما در یک بازه زمانی طولانی میتواند تأثیر مثبتی به همراه داشته باشد.
۴- بدبین نباشید: بررسی های مستند نشان می دهد هر اندازه بیشتر نسبت به آینده و توانمندیهای خودتان بدبین باشید، بیشتر در معرض ابتلا به آلزایمر قرار خواهید داشت. بر اساس یک بررسی، افرادی با درجات بالای بدبینی سه برابر بیشتر از سایرین در معرض خطر آلزایمر قرار دارند.
۵- خوب بخوابید: یکی از مهمترین عوامل بروز آلزایمر در سنین بالا (البته نه فقط در افراد مسن که در میانسالان و حتی جوانان) کمخوابی و مشکلات خواب است. عملکردهای مغز در هنگام خواب تا همین اواخر چندان مشخص نبود، اما امروز میدانیم خواب در «تخلیه مواد زاید مغز» و نیز در «ثبات حافظه» نقشی کلیدی و اساسی ایفا میکند.
۶- ویتامینهای A و D مصرف کنید: بررسیها نشان دادهاند با مصرف ویتامین A میتوان سیر پیشرفت بیماری در افراد مبتلا به آلزایمر را تا ۱۹ درصد در سال کاهش داد و نیز کمبود ویتامین D در افراد مسن خطر بروز آن را تا ۶۹ درصد افزایش میدهد.
۷- سبک زندگی سالم داشته باشید: وزنتان را متناسب نگه دارید، شکر کمتر مصرف کنید و از مصرف سیگار و الکل خودداری کنید.
۸- افسردگی را جدی بگیرید: افسردگی به ویژه در سنین بالا میتواند بهطور جدی زمینهساز بروز برخی از انواع بیماریهای پیشرونده عصبی نظیر آلزایمر باشد. از همین رو لازم است جدی گرفته شود و برای درمانش اقدامات لازم به عمل آید.