مصاحبه با دکتر امیر شعبانی، روانپزشک (۱۳۹۵/۷/۲۸)
[برگرفته از روزنامه جام جم]
- لطفاً نوروفیدبک را به زبان ساده تعریف بفرمایید.
نوروفیدبک نوعی تکنیک رفتاردرمانی است که به کمک نوار مغزی اجرا میشود. در این روش حسگرهایی به کار گرفته میشود که روی پوست سر تعبیه شده و به آمپلیفایر و رایانه متصل است. در این فرایند، امواج مغزی ثبت میشود و با هدایت رایانه بازخوردهای تصویری (به شکل بازی ویدیویی) و شنیداری به فرد داده میشود. این بازخوردها تغییرات فعالیت مغز فرد را به او گوشزد میکند و او می¬تواند با تغییر فعالیت مغزی خود به بازی ادامه دهد. فرد به کمک این بازخوردها و طی فرایند شرطی¬شدن، به تدریج یاد می¬گیرد که چگونه الگوی امواج مغزی و فعالیت مغز خود را تنظیم کند. نوروفیدبک در واقع نوع خاصی از روش بیوفیدبک است که سال¬هاست عمدتاً به منظور آرامسازی در افراد مضطرب به کار می¬رود.
- آیا نوروفیدبک برای درمان هر بیماری مناسب است؟ کاربرد آن در درمان کدام بیماریها نتیجه بخش بوده است؟
در روانپزشکی، نوروفیدبک برای درمان اختلالات مختلفی مورد آزمایش قرار گرفته است که در این میان میتوان به اختلال بیش فعالی- نقص توجه (ADHD)، اوتیسم، اعتیاد، پرخاشگری، تیک، اختلال یادگیری و اختلالات افسردگی و اضطرابی اشاره کرد. بیشترین پژوهشها و نتیجهگیریهای امیدبخش در بین اختلالات نامبرده مربوط به ADHD است. این اختلال عموماً از دوران کودکی آغاز میشود و در حدود نیمی از موارد تا سنین بزرگسالی ادامه مییابد. علایم این اختلال در سه دسته اصلی بیشفعالی، تکانشگری (به معنای واکنشهای ناگهانی بدون تأمل) و نقص توجه بروز میکند و نوروفیدبک عمدتاً در درمان علایم دسته سوم (نقص توجه) مطرح شده است. از آنجا که پژوهشهای مربوط به بررسی اثربخشی نوروفیدبک در درمان سایر اختلالات در مرحله مقدماتیتری است، در اینجا تنها به اثربخشی آن در ADHD میپردازم. تا کنون مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده و اثربخش بودن نوروفیدبک در درمان علایم این اختلال به کرات نشان داده شده است. از سوی دیگر، عدم اثربخشی این روش نیز در پژوهشهایی گزارش شده و نتیجهگیری نهایی را دشوار کرده است. حتی راهنماهای بالینی معتبر رهنمودهایی متفاوت در این مورد داشتهاند. به لحاظ پیچیدگیهای موجود در روشهای علمی، جمعبندی نهایی یافتههای متناقض نیاز به آشنایی با روششناسی علمی دارد و در زمان تفسیر نتایج هر پژوهشی باید محدودیتهای روش آن پژوهش را در نظر داشت. به این دلیل، اعلام عمومی نتایج مطالعات علمی در رسانهها بدون ذکر تفسیر کارشناسان از این نتایج، اغلب به برداشتی نامتناسب با واقعیت میانجامد.
هرچند ذکر جزییات روششناسی علمی در مورد اثربخشی نوروفیدبک در درمان ADHD از حوصله این بحث خارج است، برای روشنتر شدن موضوع توضیح کوتاهی را بیان خواهم کرد. کورتیس و همکاران (۲۰۱۶) برای جمعبندی نتایج این پژوهشها، از روشی به نام متاآنالیز (فراتحلیل) استفاده کردند. این روش که شیوهای مرسوم در این زمینه است، اطلاعات همه پژوهشهای مرتبط را در یک ظرف میریزد و با روشهای آماری، اثربخشی نهایی درمان مورد نظر را گزارش میکند. در بررسی کورتیس و همکاران، ۱۳ پژوهش واجد صلاحیت برای ورود به ظرف مذکور دانسته شد و اطلاعات ۵۲۰ نفر مبتلا به ADHD در تحلیل وارد شد. آنها گزارش کردند که نوروفیدبک در حالت کلی در درمان علایم ADHD مؤثر به نظر میرسد، اما این اثربخشی پس از در نظرگرفتن یکی از استانداردهای مهم پژوهشی، دیگر وجود نخواهد داشت. این استاندارد عبارت است از «بیخبر بودن افراد ارزیابی کننده علایم از شیوه درمان اجرا شده». در واقع، به هنگام مقایسه یک روش درمانی با روش دیگر، افراد ارزیابی کننده نتیجه درمان باید از روش درمانی مورد استفاده بیخبر باشند تا قضاوت آنها تحت تأثیر پیشزمینه ذهنی خود و نظر قبلیشان در مورد آن درمان قرار نگیرد. این متاآنالیز نشان داد که اگر تنها نظر ارزیابی کنندههای بیخبر از نوع روش اجرا شده ملاک قرار گیرد، نوروفیدبک تأثیری در درمان ندارد.
در مجموع با اطلاعات فعلی، نمیتوان نوروفیدبک را در عمل جایگزین درمانهای مورد تأیید و شناخته شده اختلال نقص توجه-بیشفعالی دانست و برای به کارگیری آن نباید اغراق کرد. در هر صورت، مطالعات در این زمینه در جریان است و ممکن است با بهبود و ارتقای روش اجرا نتایج بهتری حاصل شود؛ همانطور که هماکنون شیوههای پیشرفتهتری در اجرای نوروفیدبک در حال بررسی است.
باید اضافه کرد که با توجه به تعدادجلسات زیادی که برای انجام نوروفیدبک لازم است، به هنگام بررسی اثربخشی آن در مقایسه با سایر روشهای درمانی، ضروری است که یک عامل مداخلهگر دیگر را نیز در نظر داشت. این عامل که به آن در اغلب مطالعات توجه نشده، عبارت است از «اثر رابطه درمانگر و بیمار». در طول ۳۰ تا ۴۰ جلسه درمانی، بیمار به طور مرتب از برنامه نوروفیدبک و نیز از مجری آن «بازخورد مثبت» میگیرد و این اثری است که برای درک اثر خالص درمانی نوروفیدبک باید محاسبه یا کنترل شود.
- آیا این روش عوارض جانبی دارد؟
عموماً عارضه جانبی مهمی بروز نمیکند و البته عوارضی از قبیل تحریکپذیری، عصبی شدن، سردرد، اضطراب و خستگی میتواند رخ دهد که معمولاً گذراست. همچنین تغییر آستانه تشنج گزارش شده است.
- آیا بعد از درمان، اختلال برگشت پذیر است؟
اصولاً یک درمان قطعی که یک بار انجام شود و برای همیشه از بازگشت علایم جلوگیری کند وجود ندارد.
- در جایی مطالعه کردم که نوروفیدبک در آمریکا یک روش آزمایشی است و تأثیرگذاری آن صددرصد اثبات نشده است، در حالی که در کشور ما یکی از روش های مهم درمان در برخی کلینیکها معرفی و تبلیغ میشود؟
متأسفانه در برخی مراکز پیش از ارزیابی تشخیصی توسط فرد صاحب صلاحیت، و تنها بر اساس نتایج پرسشنامههای تشخیصی شیوه درمان تعیین میشود. واقعیت آن است که در روانپزشکی، هنوز هیچ شیوه تشخیصی برتر و پیش از مصاحبه بالینی استاندارد وجود ندارد و استفاده از پرسشنامه نباید پیش از مصاحبه تشخیصی صورت گیرد. تنها بر پایه چنین مصاحبهای و پس از آن است که میتوان در مورد روشهای تشخیصی و درمانی لازم اظهار نظر کرد. همچنین، به کارگیری هر روش درمانی باید با در نظر گرفتن جایگاه واقعی آن در پروتکل درمانی صورت گیرد و استفاده از روشهای درمانی استاندارد نباید تحت تأثیر گرایش درمانگر به یک شیوه درمانی خاص به تأخیر انداخته شود.
موضوع مهمی که باید به آن پرداخت، تأثیر مخرب تبلیغات غیرعلمی است. بدیهی است که در تبلیغ یک شیوه، بر نکات مثبت آن تأکید و در حد توان از ذکر نکات منفی اجتناب میشود. با این تعریف، تبلیغ شیوههای درمان با اثرگذاری بر اذهان عموم مردم، آنها را به استفاده از یک شیوه درمان تشویق و در واقع از به کارگیری آن شیوه در جایگاه اصلی خود دور میکند. تعیین روش درست درمان، کاری تخصصی است که پس از تشخیص بیماری و با در نظر گرفتن عوامل گوناگون انجام میشود، در حالی که انتخاب درمان بر اساس تبلیغات، شیوهای بر پایه هیجان است که تحت تأثیر استدلالهای عوامگرایانه یا شبه علمی صورت میگیرد. در حالت کلی، ترجیح دادن داروهای گیاهی به داروهای صناعی و پرعارضه دانستن و مضر اعلام کردن درمانهای دارویی از جمله تبلیغاتی است که با سوار شدن بر احساسات و باورهای عمومی، ذهن عموم را در جهت خواسته خود شکل میدهد.
- آیا نوروفیدبک یک روش درمانی مکمل است و در کنار استفاده از آن دارو یا کارهای دیگر روان درمانی نیز باید انجام شود؟
همانطور که بیان شد، شیوه درمان بر اساس تشخیص نوع بیماری و عوامل دیگری از جمله ویژگیهای فردی بیمار تعیین میشود. در پروتکلهای درمانی اختلالات عمده و شایع روانپزشکی از جمله اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی و وسواس، نوروفیدبک جایگاه مهمی ندارد و بیشترین پژوهشهای روانپزشکی برای این ابزار در حیطه درمان ADHD انجام شده که نتایج آن گفته شد. جایگاه نوروفیدبک در بیشتر راهنماهای درمانی معتبر، هنوز در حدی نیست که در بهترین حالت بیش از یک درمان مکمل قابل توصیه باشد.
- آیا این روش قابل استفاده در میان افراد عادی نیز هست یا فقط کاربرد درمانی دارد؟
نتایجی گاه امیدبخش در زمینه افزایش کارایی ذهنی افراد سالم گزارش شده که نیاز به بررسی ببیشتری دارد.
- آیا استفاده از دستگاه نوروفیدبک توسط افراد غیرمتخصص آثار سوء میتواند داشته باشد؟
مهمترین اثر سوء مربوط به تشخیص اشتباه و یا جایگزینی درمان مؤثرتر با نوروفیدبک است. به جز این، هزینه زیاد و لزوم تبحر و تجربه داشتن در به¬کارگیری این ابزار از محدودیت¬های آن است. به عبارتی، فقدان دانش و تجربه کافی در اجرا و تفسیر نتایج می¬تواند به استفاده نادرست از اطلاعات حاصل از نوروفیدبک منجر شود. حتی اجرای درست نوروفیدبک و آشنایی کامل با این دستگاه، الزاماً به معنای توانایی تفسیر درست نتایج آن نیست. هم¬چنین هنجارهای مربوط به این دستگاه مربوط به جامعه یا جوامعی است که این ابزار در آن مورد پژوهش قرار گرفته و ممکن است با جمعیت هدف متفاوت باشد. بنابراین تطبیق این هنجارها پیش از به کارگیری آن در جمعیت هدف، ضروری است.