روان‌درمانی چیست؟

از راست: ردیف جلو: یونگ، هال، فروید؛ ردیف پشت: فرتسی، جونز، بریل

دکتر هما محمدصادقی، روانپزشک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران (۱۳۹۴/۴/۲)

روان انسان، که به یک تعبیر، آگاهی شهودی از خود (Intuitive self awareness) است، حاصل عملکرد عالی مغز در تعامل با سایر اعضای بدن و محیط است.

آنچه که ما از بدن خود و محیط پیرامون دریافت می‌کنیم، توسط مغز پردازش می‌شود و واقعیت دنیای فردی ما را شکل می‌دهد. پردازش عالی داده‌های بدنی و محیطی توسط مغز، که همواره متأثر از تجربیات گذشته و حال افراد است، روان نامیده می‌شود و شامل افکار، احساسات، رفتار و شخصیت ماست.

روان، حلقه اتصال مغز انسان با دنیای بیرونی است. بنابراین در تعریف روان‌درمانی، باید دو وجه اساسی را در نظر داشته باشیم: مغز به عنوان زیرساخت بیولوژیک، و محیط بیرونی.

تعامل یک انسان با ویژگی‌های بیولوژیک منحصر به فرد خود، با محیط بیرونی -که تجربه آن هم برای هر فرد انحصاری و یگانه است- سیستم پیچیده‌ای را می‌سازد که هر گونه دستکاری در آن نیازمند آشنایی با هر دو حیطه است.

فردی را مثال می‌زنیم که دچار اختلال افسردگی است. در این اختلال روانپزشکی، قسمت‌هایی از مغز دچار کم‌کاری و قسمت‌هایی از مغز دچار پرفعالیتی می‌شود. افکار فرد بیشتر حول و حوش مسایل منفی است. این فرد ممکن است تجارب تلخی در گذشته داشته باشد. در حال حاضر نیز با توجه به خلق افسرده و افکار منفی‌اش، در رابطه با اطرافیان دچار مشکلاتی است. در درمان چنین فردی، اگر داروی مناسب به مدت و مقدار کافی تجویز شود، قسمت‌هایی از مغز که دچار اختلال عملکرد بوده‌اند، فعالیت عادی خود را باز می‌یابند. همچنین خطر بروز بیماری‌هایی مانند آلزایمر نیز در آینده کاهش می‌یابد.

در درمان همین فرد، اگر از روان‌درمانی مناسب و به مدت کافی استفاده شود، باز هم عملکرد غیر طبیعی مغز به وضعیت عادی بر می‌گردد. بنابراین روان‌درمانی نیز اثر خود را در نهایت از طریق مسیرهای مغزی اعمال می‌کند.

همانطور که در تعریف سلامت جسمی، فقط «عاری بودن از بیماری» نشانه سلامت نیست، در تعریف سلامت روان نیز فقدان بیماری روانی، کافی نیست؛ بلکه سلامت روان به معنی توانایی استفاده از تمام ظرفیت‌های روان انسانی برای یک زندگی خلاقانه و رضایت‌بخش است. روان‌درمانی، درمانی مبتنی بر کلام است که گاه برای درمان برخی بیماری‌های روان، و گاه برای ارتقاء سطح سلامت روان انجام می‌شود. در روان‌درمانی، به نحوه تفکر، احساسات و رفتارهای فرد پرداخته می‌شود.

روان‌درمانی نیز مانند دارو درمانی، کاری ظریف و دقیق است و در برخی موارد می‌تواند با عوارضی همراه باشد. بنابراین انجام این شیوه از درمان نیاز به دانش و مهارت کافی دارد. روان‌درمانی، شیوه‌ای از درمان است که کمک می‌کند تا فرد قادر شود رفتارها، شناخت و هیجانات خود را به گونه‌ای که مایل است، تغییر دهد. به طور خلاصه، روشی برای کمک به تغییر در روان انسان است تا به آگاهی بیشتری از خویشتن دست یابد، رنج کمتری را برای زیستن متحمل شود و قادر شود توانمندی‌های بالقوه خویش را شکوفا کند.

در برخی از بیماری‌ها مانند افسردگی‌های خفیف، روان‌درمانی به عنوان اولین قدم در بسیاری از دستورالعمل‌ها، توصیه شده است. برعکس در برخی بیماری‌ها مانند اختلال دوقطبی، دارودرمانی خط اول درمان است. تشخیص و قضاوت در مورد این‌که کدام درمان برای یک بیمار فایده بیشتری دارد، به عهده روانپزشک می‌باشد. روانپزشک با توجه به احاطه‌ای که بر وجوه مختلف روان انسان دارد، تشخیص می‌دهد که فرد ابتدا باید چه درمانی دریافت کند و به طور مثال بهتر است که از درمان‌های دارویی بهره بگیرد یا از ابتدا درمان‌های غیردارویی (شامل روان‌درمانی) دریافت کند. تنها پزشکان متخصص (روانپزشکان) و روانشناسان بالینی قادر به انجام روان‌درمانی هستند.

روش‌های متنوعی از روان‌درمانی در حال حاضر وجود دارد؛ از جمله درمان‌های «رفتاری»، «شناختی»، «بین فردی»، «روان‌پویشی (تحلیلی)» و «وجودی». وجه اشتراک این روش‌ها بر طبق اکثر مطالعات، رابطه درمانی سالم درمانگر و مراجع است که عنصر درمان‌بخش نام گرفته است. رابطه درمانی صادقانه همراه با توجه نامشروط و توأم با همدلی، رابطه‌ای است که می‌تواند شفابخش باشد.

این رابطه، مبتنی بر کلام (گفتار) است؛ اما روان‌درمانی با «گفتاردرمانی» تفاوت دارد. گفتاردرمانی، شیوه ای از درمان اختلالات تکلم است و به عنوان مثال، برای مراجعینی به کار می‌رود که دچار اشکال در ادای لغات یا لکنت زبان می‌باشند. اما روان‌درمانی از رابطه مبتنی بر کلام استفاده می‌کند تا به هدف دیگری، که همان ایجاد تغییر مثبت در روان انسان است، بپردازد.

 نمونه‌هایی از روان‌درمانی

  • درمان از طریق مواجهه:

یکی از انواع روان‌درمانی است که در آن به فرد کمک می‌شود که به مواجهه با عواملی بپردازد که برایش ترسناک یا اضطراب‌آور است. این درمان برای اختلالاتی مانند وسواس و برخی انواع هراس کاربرد دارد. «مواجهه همراه با اجتناب از پاسخ» بهترین شیوه روان‌درمانی برای افراد مبتلا به «اختلال وسواسی- جبری» است. در این روش به فرد آموزش داده می‌شود که بتواند با موضوعی که فکرش را مشغول می‌کند، مواجهه داشته باشد و بتواند اضطراب ایجاد شده را تحمل کند و رفتارهای اجباری برای رفع اضطراب را انجام ندهد. به عنوان مثال، فردی که مشغولیت زیاد فکری با موضوع شستشو دارد در این روش درمانی یاد می‌گیرد که بتواند با آنچه تصور می‌کند تمیز نیست مواجه شود و اضطراب حاصل از این مواجهه را بدون شستشوی زیاد (پاسخی که با اجبار همراه است)، تحمل کند. در نهایت، هم اضطراب وی کاهش می‌یابد و هم ظرفیت‌اش برای تحمل اضطراب افزایش پیدا می‌کند.

  • روان‌درمانی تحلیلی:

این شیوه از درمان به تعارضات ناخودآگاهی می‌پردازد که برای فرد مراجعه‌کننده عامل اضطراب و ناراحتی شده‌اند. وجود تمایلات متعارض، اضطراب ایجاد می‌کند. هدف این است که فرد به سطح عمیق‌تری از آگاهی نسبت به خود دست یابد و به منشأ رفتارها، تفکر و عواطف‌اش واقف شود. لازم به ذکر است که در روش‌های درمان رفتاری، علامتی که مورد توجه درمانگر و هدف درمان است، یک رفتار است. در درمان‌های شناختی، تفکر فرد حائز اهمیت بیشتری است و برای بهبود علایم، لازم است نحوه تفکر فرد، و نگرش او نسبت به خود، دنیا و آینده تغییر کند. هرچند که در درمان‌های شناختی نیز به عواطف فرد اهمیت داده می‌شود، در درمان‌های تحلیلی، عواطف نقش پررنگ‌تری دارد و فرض بر این است که ابتدا باید عواطف فرد سامان یابد تا او بتواند تفکر خود را تغییر دهد و در نهایت، علایم رفتاری بهبود یابد. در این درمان، «دفاع‌های روانی» (روش‌های ناخودآگاهی که فرد برای غلبه بر تعارضات ناخودآگاه به کار می‌گیرد) اهمیت ویژه‌ای دارند. یک هدف این نوع از درمان، استفاده از روش‌های بالغانه‌تر برای غلبه بر مشکلات درون‌روانی و بین فردی است.


Share

پاسخ دهید