پاسخ دکتر عاطفه قنبری جلفایی، روانپزشک، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران:
چاقی علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دارد و به عبارتی اگر بخواهیم متوجه علت چاقی یک فرد شویم باید «داستان زندگی» او را بدانیم. از علل جسمی و ژنتیکی که بگذریم، چاقی علل روانی- اجتماعی زیادی دارد. خوردن در فرهنگ ما از اهمیت زیادی برخوردار است. بیشتر مردم اشتهای خوب را نشانه سلامتی و کماشتهایی را بسیار نگرانکننده میدانند. اغلب والدین حساسیت زیادی به تغذیه و وزن کودکان خود دارند و وقت و انرژی زیادی از آنها صرف این میشود که کودک دلبندشان چه خورده و چقدر وزن گرفته و جالب آن که کودکان چاق مایه افتخار خانواده و نشانه توانمندی والدین در فرزندپروری و کودکان لاغر باعث نگرانی و شرمساری والدین و احساس گناه در آنها میشوند! متأسفانه بازخوردهای جامعه به تداوم این تفکرات دامن میزند و بدون شک چنین تفکراتی منجر به نهادینه شدن اشتغال ذهنی با غذا از سنین پایین میشود.
به علاوه، بسیاری از عادات غذایی از طریق یادگیری منتقل میشود؛ به عنوان مثال، اصرار والدین به اینکه کودک تمام غذای بشقاب خود را بخورد باعث میشود او در بزرگسالی نیز به این روند ادامه دهد. صرف نظر از اهمیت خودداری از اسراف، باید بدانیم سلامتی موهبتی است الهی که نباید با پرخوری به آن آسیب بزنیم؛ بنابرین اگرچه بهتر است غذا به اندازه در بشقاب کشیده شود، اگر مقداری غذا در ظرف باقی مانده بود و سیر شده بودیم، درست نیست که با ادامه خوردن، سلامتی خود را تهدید کنیم.
عادت غلط دیگری که از کودکی یاد میگیریم، آرام شدن با خوردن است؛ اغلب والدین برای آرام کردن کودکانی که گریه میکنند یا بهانه میگیرند از خوراکیها به خصوص خوراکیهای شیرین استفاده میکنند؛ در نتیجه برخی از این کودکان در بزرگسالی همچنان از خوردن به عنوان راهکار مقابله با مشکلات و مدارا با احساسات بهره میگیرند. این افراد در موقع بروز احساساتی مانند خشم، غم و اضطراب و یا هنگام خستگی به خوردن پناه میآورند و همین منجر به چاقی میشود.
از طرفی روشهای نادرست زندگی مدرن، امروزه گریبانگیر بیشتر افراد جامعه شده است. استفاده زیاد از تکنولوژی و افزایش دسترسی به غذاهای چرب مانند فَست فود، نه تنها منتهی به چاقی بلکه منجر به افزایش شیوع بیماریهای قلبی و عروقی و دیابت شده است.
علاوه بر این مسایل، بسیاری از اختلالات روانپزشکی نیز منجر به چاقی میشود؛ مثلاً اختلالاتی به نام اختلالات خوردن وجود دارد که فرد را مستعد چاقی میکند. یکی از این اختلالات، اختلال پُرخوری است که در آن بیمار بدون آن که احساس گرسنگی کند مقدار زیادی غذا را در مدت کم میخورد و آنقدر به مصرف ادامه میدهد تا احساس سنگینی و ناراحتی او را از مصرف باز دارد. اغلب این بیماران پس از پرخوری دچار احساس گناه و شرمساری و حتی نفرت از خود میشوند. گاهی این دورههای پرخوری به علت احساس خجالت از دیگران در تنهایی روی میدهد.
برخی از بیماران مبتلا به اختلالات خوردن پس از دورههای پرخوری اقدام به «پاکسازی» میکنند. از شایعترین روشهای پاکسازی ایجاد استفراغ عمدی و مصرف مسهل است که هر دو نه تنها برای سلامتی بسیار خطرناک است، بلکه چون فقط میزان اندکی از غذای مصرف شده را باز میگرداند، از افزایش وزن نیز جلوگیری نمیکند. تشخیص به موقع و درمان اینگونه اختلالات قبل و بعد از درمان چاقی از اهمیت به سزایی برخوردار است، چرا که در صورت عدم درمان، احتمال افزایش مجدد وزن را زیاد خواهد کرد.
افسردگی نیز یکی از علل مهم چاقی است. درست است که بیشتر افراد چاق به علتهایی مانند وجود تبعیض اجتماعی، کاهش اعتماد به نفس، عدم رضایت از تصویر بدن و یا افت سلامت جسمی، دچار انزوای اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی و در نتیجه احساس افسرگی میشوند، ولی همه افسردگیها ناشی از چاقی نیست و گاه حتی برعکس است. یعنی افسردگی از طریق افزایش میل به خوردن، کاهش انرژی، کاهش فعالیت و اثر بر هورمونها میتواند به چاقی بینجامد. این افسردگی با کاهش وزن بر طرف نمیشود، بلکه نیاز به درمانهای دارویی و غیر دارویی زیر نظر روانپزشک دارد. علت افسردگی بیشتر افراد چاق، مجموعهای از علل زیستی و روانی است و برای برطرف شدن، مداخله درمانی ضرورت دارد.
گرچه برخی از داروهای روانپزشکی هم باعث چاقی میشوند، بعضی از این داروها بر وزن اثری ندارند و یا حتی وزن را کم میکنند. از این دسته داروها میتوان به بسیاری از داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب اشاره کرد. داروهای ضد افسردگی اثر کاهش وزن خود را به طرق مختلف مانند تأثیر بر متابولیسم بدن، کاهش اشتها و نیز با بر طرف کردن افسردگی (که باعث افزایش فعالیت بدنی میشود) ایجاد میکنند.